یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

رنگها را با خیال ت سر می کشم

رنگها را با خیال ت سر می کشم
و دست می برم بر
کمر سرخ/ قلم
شاید که من
بومی از نقش فصل های آبی باشم


فروغ گودرزی

گیلاس گیلاس

گیلاس گیلاس
گوشواره هایَ ش
طعم نوبرانه می دهند
خیابان تابستان


فروغ گودرزی

یاد داده ام به باد

یاد داده ام به باد
که آمدنش را هو نکند
من با هوای تو خوش ترم


فروغ گودرزی

به سلطه شاخه در آمد

به سلطه شاخه در آمد
سیب
«کیسه کرد ماستش را»
پاییز


فروغ گودرزی

چشمانت

چشمانت
کلمات را به ردیف می نشانند
شعری از دلدادگی در من زاده و
به خط می شود..!
شاعر از شما تقاضای نقد دارد

فروغ گودرزی

کوتاه گفتم از

کوتاه گفتم از
مرگ شقایق
بلند گریست زمستان
باران را...!

فروغ گودرزی

چکید از احساس من؛

چکید
از احساس من؛
بوی عطرِ
ناب تو...!


فروغ_گودرزی

من برای دل تو

من برای دل تو
قصه را تا به آخر خواندم
باورِ این قصه غصه دارم می کند...!

فروغ_گودرزی