ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
مغزهای خاردار شب گردی که
با چشمانی سبز
شیرجه می زدند به
آخرین خواب سنگین/
گنجشک کوهستان
با لبهایی آویزان از حسرت
بازنده مانده اند
در بازی پرواز
فروغ گودرزی
پهلو گرفته بود
با دستی به پهلو
کوچه ی خلوتی
که تا نیمه خم بود
با فانوس بیماری به دست
کاش ماه را نشان می کردی
شاید سرنوشت خواب های بنفشم
اتفاق بیفتد
فروغ گودرزی
دست شستم از تو
آن گاه که
حروف خیس خورده عشق
رهسپار چاه خشک/
یوسف کُش شد
فروغ گودرزی
رنگها را با خیال ت سر می کشم
و دست می برم بر
کمر سرخ/ قلم
شاید که من
بومی از نقش فصل های آبی باشم
فروغ گودرزی
یاد داده ام به باد
که آمدنش را هو نکند
من با هوای تو خوش ترم
فروغ گودرزی
چشمانت
کلمات را به ردیف می نشانند
شعری از دلدادگی در من زاده و
به خط می شود..!
شاعر از شما تقاضای نقد دارد
فروغ گودرزی