| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
بنوش از زندگی تا عطش باقیست
تا هوای از خود بیخودیت پابرجاست
تا مثل رودخانهای خشک، غمگین و دلمرده نشدهای
بنوش از روشنای زندگی تا هنوز بدبینی به رگ هایت
سرایت نکرده
بنوش تا حالِ سرخوشیِ شامگاهت باقیست
و مهتاب هنوز زیباست
و آفتاب پرده از شب میکشد
تا امید در تو جاریست
بنوش از دیوانگیهایت
تا در یک چشم برهمزدن در هالهای از درد فرو نرفتهای
بنوش از زندگی
که دیر یا زود فریاد خشکسالیت را در سینه حبس میکنی
و در خود میمیری
بنوش تا امید باقیست..
#شیما_سبحانی
با تو بودن خوبست
و کلام تو
مثل بوی گل، در تاریکی است
مثل بوی گل در تاریکی، وسوسهانگیز است.
بوی پیراهن تو
مثل بوی دریا، نمناک است
مثل باد خنک تابستان
مثل تاریکی، خوابانگیز است.
گفتگو با تو
مثل گرمای بخاری و نفسهای بلند آتش
میبرد چشم خیالم را
تا بیابانهای دورترین خاطرهها
که در آن گنجشکان بر سنبل گندمها
اهتزازی دارند
که در آن گلها با اخترها رازی دارند...
"منوچهر آتشی"
یـا امـام رضـا ️
باز هم میل زیارٺ ڪرده ایم از راه دور
نیٺ از ما قصد از ما رفت و آمد با شما
ما ڪبوترهای بی بالیم اما آمدیم
لذت پرواز در اطراف گنبد با شما
【السلام علیک یا امام رضا(ع)】
با جرعه ای ز بوی تو،
از خویش می روم..
آه، ای شراب کهنه،
که در ساغری هنوز...
حسین_منزوی
پیشگویی کُن که آینده قبلا تمام شده
یکنوع بیماریِ مُسری در نگاهها پیدا شده
تو غریبهای ، من غریبهام
پدر غریبه ، خواهر غریبه
زمین پُر از غریبههاست
-کسی این را مینویسد-
تو فکر نمی کنی ما همدیگر را،
جایی دیگر ، دیده باشیم ؟
جایی در موسیقی ؟
فکر نمیکنی داشتنِ چشم ابرو دهان سر
چیز بسیار غریبیست؟
آنقدر همهچیز را میبینیم
که هرگز نشناسیمشان
همیشه میترسم
که به این بازی
عادت کنم...
کتابی که میخوانی نباید بجای تو فکرکند ،
بلکه باید تو را به فکر کردن وادار کند.