ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
امشب ...
اندکی از خودم را
درونم را
و آنچه به افکارم جهت میداد
از دست فتادم
تا کِی از دست دادن
نصیبم است از زندگی؟
انگار نه دنیا به من تعلق دارد
و نه من به این دنیا
روزی آرزوی غنچههای صورتی و قرمز را داشتم
ولی ...
در این لحظه،
این آرزو تبدیل شده
به یک «سراب» !
فاصله من و آرزویم
آنقدر زیاد گشته
که دیگر فقط سایههایش مانده
و خاکستری شده مدفون
زیر خروارها احساس کور
آرزو دیگر فصل ندارد
دیگر لحن ندارد
و نه مشتاقی
هان ای آرزو ...
ای رفته از خیالم
از تبارم
از حیاتم
در نبودت چه خواهد کرد؟
دلِ بیقرارِ من
که تشنه است و
سیراب نشده
از ظهور مبهمت
چگونه اقناع خواهد شد؟
حس ماندن
و ادامه دادن
سکینه اسدزاده