یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ماندم به نگاه تو چه سری یست

ماندم به نگاه تو چه سری یست
بی تو نایی نباشد که کنم زیست

تنها رویا وخیالت شده سهم منو
دیدن آنروی زیبای سهم دگریست

مادرم گوید خیری باشد در این جدایی
گوییم مادرم درندیدن اخرچه خیریست

بی تو دربه در شدم دربطن خویش
بسان روحی که درتن وبدن نیست

چوگیر افتاده ای درزیرامواج و تلاطم
درخودماندم این دل غرق درچیست

بودی وجز فرح وشادی چیزی ندیدم
درفراغت آن ابر آسمانم باران گریست

رفتی وچیزی ندیدم جز وهم وخیال
این دل هر چه بودفقط با تونگریست

در نبود تو شدم مردود یا که رفوزه
توباشی یقین دارم این شوم بیست


داودچراغعلی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد