ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
باران میشوم
و در خود میبارم
خورشید میشوم
و در خود میتابم
سبزه میشوم
و در خود میرویم
باد میشوم
و در خود میوزم
خاک میشوم
و در خود فرو میافتم
شب میشوم
و بر خود سایه میافکنم
عشق میشوم
و در خود بر تنهایی خود
میگریم
بیژن جلالی
ساعت ،
به وقت موعود رسید
جنگل ،
به خواب عمیقی فرو رفت
شکارچی ،
شکارچی بزرگ را شکار کرد
آهو ،
به آهو بوسه داد
اسلحه ،
به دست اهلی ترین حیوان افتاد
جنگل ،
از خواب خود برنخاست
و ساعت
در وقت موعود خود ماند .
::. شیرین فروغان
حواسمان هرجا او باشد ، میرود
الی پیش خودمان که نیست
سمج شده این حال
که مدام
حواسمان پِی او بی حواس میشود
عبدالله_احتشامی
من از مجاورت یک درخت می آیم
که روی پوست آن
دست های ساده ی غربت
اثر گذاشته بود
به یادگار نوشتم
خطی ز دلتنگی
شراب را بدهید
شتاب باید کرد
سهراب_سپهری
بر مدار شکیبایىام
واژه ها را به هم کوک میزنم
تا وصلهٔ صبر بدوزم
بر تن بی تاب دلتنگی..
((ماندانا پیرزاده))
یه روزی با کسی روبرو میشین
که به گذشته شما اهمیت نمیده؛
چون میخواد توی آیندهتون،
کنار شما باشه ...
آلفرد_هیچکاک