ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
ما را به دو صد مرحله بردند به یغما
اعداد چنین مرحله ها رو به زیاد است
تب داشتن خوشه ی خورشید عجب نیست
چون سایه برای تن پروانه ضماد است
در طول بیابان ستم باد هویداست
در عرض بدن قصه ولی نخوت و باد است
میدان ادب گرز تکبر نپذیرد
پایان هنر اول احیای عناد است
انشای ادیبانه دگر سیطره گردید
این سینه و احساس کنون کوی جهاد است
ساغر متعفن شده از سستی انگور
بازار خماری به جهان رو به کساد است
محو همه حالات تو از اول بزمم
امروز مرا عاقبت و روز معاد است
دلگیر کسی نیست سعید از نگرانی
درگیر شعار سرزمین مرده باد است
سعید آریا
گیسو به هم بریزو
جهانی ز هم بپاش!
معشوقه بودن است و
«بریز و بپاش» ها
حسین زحمتکش
دلتنگ که می شوم
تکه ای از من
شعر می شود به روی دفترم
خاطرات مچاله شدۀ دیروزهایمان
دست و پا می زنند
و قلمم بی اراده از تو می نویسد
دلتنگت که می شوم
حس پرواز در وجودم
بال بال می زند
و فقط تو را می خواهم
دلتنگت که می شوم
چشمانم به وسعت ابر بهار می گریند
دلتنگت که می شوم
و من همیشه دلتنگ توام
« شاعر : انیمیت اراکس »
غمگین نیستم
فقط گاهی دلم می گیرد
گاهی دلم کوچک می شود
گاهی دلم می خواهد
پرنده باشد
بیشتر گنجشک باشد
تا اگر این بار نشانه رفتند اورا
پرنده بمیرد
بیشتر گنجشک بمیرد
سیما_خاوری
چیزی بگو
مثل بهار
مثلاً شکوفه کن
و یا ببار
مانند رحمتی بر درونم
یا رنگین کمان باش
و روحم را در آغوش بگیر
چیزی بگو
فراتر از حرف باشد
جانم را لمس کند
چیزی بگو
مثلاً کنارت هستم
« شاعر : تورگوت اویار »
اگر که نتوانتم تو را تا ابد ببینم
بدان که همواره
تو همراه من خواهی بود
از درون
و از برون
همراه من خواهی بود
بر نوک انگشتانم
بر تیغه های ذهنم
و در میانه ها
در میانه های آنچه که هستم
از آنچه که از من باقی خواهد ماند
« شاعر : چارلز بوکوفسکی »