یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

سایه تو پیداست

سایه تو پیداست
میان تمام اندیشه هایم
کنار تمام قدمهایم
سایه تو پیداست
شعله ایست در تمام تاریکیهای زندگی

یحیی بهرامی باباحیدری

گفتم که: ای گذشته، ما را به غصه هشته

گفتم که: ای گذشته، ما را به غصه هشته
آه! از کجات پرسم: چونی و در چه کاری؟
حالم تباه کردی، حال تو چیست گویی؟
روزم سیاه کردی، شب چون همی گذاری؟

اوحدی مراغه‌ای

خاطره

شاعر : یاسمن رستمی

غمگین که می شوم
دست به سلاح میبرم
میشکنم تمام خاطراتم را
خودکشی میکنم
با اشک ها

چه کسی می داند
که شاعر ها
هر روز میمیرند

ای دل من،

ای دل من،
دل من،
دل من!
بینوا، مضطرا، قابل من!
با همه خوبی و قدر و دعوی
از تو آخر چه شد حاصل من؟
جز سرشکی به رخسارهء غم...


نیما یوشیج

دیدن تو تابستان است؛

دیدن تو
تابستان است؛
روز را طولانی می‌کند
و شاتوت‌ها بر درخت، گنجشک می‌شوند

نبودنت امّا اواسط زمستان است؛
هرروز
دست شب را می‌گیرد و
ظهر نشده، به خانه می‌آورد.


جواد گنجعلی

چه شود صدا کنم نام تو را به هر زبان؟

چه شود صدا کنم نام تو را به هر زبان؟
چه شود فدا کنم دین و دل خود به عیان؟

چه شود ناز کشم نیمه شبی تا به سحر؟
چه شود باز کنم روزه به بوسه در اذان؟

مجید مصطفوی