یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

با همین نسیم

با همین نسیم
تا پاییز
تا باران
به بوی و به جستن..
به رقصی برگ وار
همسفرت خواهم بود.
مباد
دستانت را
بند غمی
با باد!
درهم بنشاند.

"مهر" سوگلے

"مهر" سوگلے
ِ ماه ها ی پاییز است
عطرش نسیمش
بوے نمِ بارانش میبینی؟؟؟؟
اصلا همه چیزش فرق میڪند.

پاییز

پاییز
وفادار ترین فصل خداست
حافظه ی خیس خیابان های شهر را
همیشه همراهی می کند
لعنتی، هی می بارد و می بارد
و هر سال
عاشق تر از گذشته هایش
گونه های سرخ درختان شهر را
می بوسد و
لرزه می اندازد به اندام درختان
و چقدر دلتنگ می شوند برگ های عاشق
برای لمس تن زمین
که گاهی افتادن
نتیجه ی عشق است

کنار پنجره پاییز

آری، پاییـــز نزدیک است.
اما پاییز که همیشه صدای خش‌خشِ
برگ‌ها در گذرها نیست! پاییز که
همیشه با بوی مهــر نمی‌آید!
پاییز گاهی در زیرسیگاریِ روی میز،
زیر انبوهی ازخاکستر است،
گاهی حوالی عطری تلخ
پشت یقه‌ی لباسی تا شده، گاهی هم
نم بارانی‌ست که گوشه چشمانت
می‌درخشد! گاهی قهوه‌ایست که
سر میرود،غذایی‌ست که ته می‌گیرد
و لبخندیست که بی‌بهانه بر لبانت
می‌نشیند. ساده بگویمت...
دلتنگ که باشی پاییز نزدیک است!

روزبه معین
عطر چشمان او

رویای کدام بهار را

رویای کدام بهار را
بی من
در آینه خندیدی
که من این همه پاییزم...

پاییز آمدست کــــه خود را ببارمت

پاییز آمدست کــــه خود را ببارمت

پاییز لفظ دیگر"من دوست دارمت"

بر باد می دهــم همـه ی بــود خویش را

یعنی تو را به دست خودت می سپارمت

باران بشو ، ببار بــه کاغذ ،سخن بگــو

وقتی که در میان خودم می فشارمت

پایان تو رسیده گل کاغذی من

حتی اگر خاک شوم تا بکارمت

اصرار می کنـــی کـــه مرا زود تر بگو

گاهی چنان سریع که جا می گذارمت

پاییز من ، عزیـــز غــم انگیز برگریـــز

یک روز می رسم و تو را می بهارمت!!!
سیدمهدی موسوی

تمام چیزهایی که دوست میدارم ،

تمام چیزهایی که دوست میدارم ،
از آن من نیست‌ ...
دریا از آن من نیست
پاییز از آن من نیست
عشقت از آن من نیست
تنها زخمم ،
از آنِ من است ...

غاده السمان ...