یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

چه بیرحمانه این دل را،شکستی،پس زدی

چه بیرحمانه این دل را،شکستی،پس زدی
نامعتبر کردی،وفایش را
نمی فهمم،کویر و وسعت بی انتهایش را
تو از چشمان من ،افتاده ای دیگر
ندیدی،ارتفاعش را،
چنین دادی بهایش را...
تنت را، مختصات اش را،به دل اندازه گیری کن
که منطق بی اصالت می کند،اندازه هایش را...
حساب عاشقی، جبر و توان های ریاضی نیست
که در دفتر بگیری ارتفاع پایه هایش را
چه بد جغرافیایی، دارد این شهرت
رها کن ، سازه هایش را...
زدم بیرون از این حالا
ببیند دروازه هایش را...


فرزانه فرحزاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد