ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
هوای مملکت مان بهار شد
شکوفه ها بر سرمان ریختند
به شب لبخند زدیم و
روز را پیشکش کرد
هوا معطر بود در حوالی ات
لمس صورتت تجربه قدم زدن در آسمان بود
چه آرام بودی و دلنشین...
دستانمان بهم گره خورده بود
و همین تمام تمام دنیا بود
معنا را معنا دادی و
دل های مان را رنگ
شب مان به اتمام رسید و
از خواب بیدار شدم ، تو نبودی
خیال کردم رویا بود
می خواهم زیستن را
در عمق وجودت تجربه کنم
می خواهم با همه آنچه ندارم
در جانت ریشه کنم
جوانه هایم در چشمانت سبز شود
سبز به رنگ زندگی
جاودانگی دهم به رنگ زندگی ات
تا که پرندگانت در آسمانم پرواز کنند
باز هم آن شراره های آتش را باز کن و
این زندگی را هیجانی بده
با آن پیچ و تاب مویت بر آسمان قلبم
رنگی بزن...
محمدعلی ایرانمنش