ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
این روزها
کم حرف شده ام
خودَت زل بزن
تو نگاه زنانه ام
و بخوان
نامه های چشمانَم را
آن وقت است
که حرفهای دو نفره
و شعرهای نگفته
آغاز می شوند.......
نسترن دانش پژوه
این شیوهای بیهوشی آموخته شراب از تو
وین نغمهای شیرین را چنگ از تو رباب از تو
خوش نقش چه داری تو تا دیده چنانت گفت
ای جمله پریرویان چشم بسته مُجاب از تو
زیبای دیگر چون تو در بردنِ جان حاضر
بر یوسف کنعانی این گفته خطاب از تو
در وصف گران, مشکل, رخسار تو را تشریح
در باور ما ممکن صد جِِلد کتاب از تو
شیرین تر از این هیچم شکرانه نشاید برد
آن بوسه که من بردم در عالم خواب از تو
پرسیده شیرین کارم جانانِ تو را در جان؟...
ای صدقهای چشمانش, فرهاد جواب از تو
فرهاد مهدوی
با خندهی لبهایش بر غصه شکر ریزد
چون یار شود با ما صد غصه زدل خیزد
بر زلف سیاه از عشق زیبا نظری کردم
وز کنگره مویش صد توطئه بر خیزد
در اوج جوانسالی او گوهری احساسی
بی باک تر از باران بر خاک دلم ریزد
آن لحظه که یارم نیست آرام و قرارم نیست
اشک از رخ غمبارم می گرید و می ریزد
مستم ن چنان از می آید خبری از وی ؟
ساغر شکنم آن دم غم خیزد و بگریزد
سیدحجت اله طباطبایی
اینجا سکوت می وزد
که بی تو من
سازی شکسته
پر از ترانه های مرده ام !
پرویز صادقی
لبهات تمشک است و اساسا چو مرباست,
شیرین و ملس, ترش, پر از ناز و معماست,
آن گونه و آن صورت تو نان تنوریست,
شکرانه خدا را همه بر سفره محیاست,
خورشید دلم, عالمم از نور تو بر پاست,
هر لحظه کنارت دل من کاخ مطلاست,
هر چرخش و رقصی که زند قاصدک شاد,
صد شکر پیامش شکرین است و مصفاست,
هم مسجد و هم میکدهای, کعبه مقصود,
آن شال بلند تو چو محراب و مصلیست,
گویند که مرتد شوی گر کفر بگویی,
در وصف تو گفتن که حلال است و مبراست.
علی راسخی