یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

گلدان بلوری ست دلم

گلدان بلوری ست دلم

که دست عشق

تو را

چون شاخه گل های گزیده

درآن مرتب کرده است

در رنگُ بوئی

که هر پروانه ای را

دیوانه می کند

پرویز صادقی

دلم حادثه خیزترین

دلم

حادثه خیزترین

نقطهٔ عشق ست

محل وقوع چشم های تو

پرویز صادقی

عشق بهشت کوچکی ست

عشق

بهشت کوچکی ست

که تنها فرشته اش توئی


پرویز صادقی

بعد از تو دیگر

بعد از تو دیگر

آئینه هم مرا نمی شناسد

در چشم هایم

آخرین تنهائی نشسته است

و من چیزی را که هرگز

گم نکرده ام پیدا می کنم

ماه در اشک هایم

که پر از پایان هاست

و چه کم آغاز


پرویز صادقی

از تو که می نویسم

از تو که می نویسم

جزیره ای می شوم

در دل اقیانوس عشق

در احاطهٔ گل هایی

که تو را می بویند


پرویز صادقی

من بازماندهٔ شب های بسیارم

من

بازماندهٔ

شب های بسیارم

زخمیِ دست های بی توئی

در بستر فرداها

پرویز صادقی

لبخند که می زنی

لبخند که می زنی
خدا هم زیباتر می شود
وقتی تمام هنرش را
در قدرت زنانگی ات به رخ می کشد !

پرویزصادقی

دلتنگی راهُ رسم دل ست

دلتنگی
راهُ رسم دل ست
تا به تو یادآوری کند
کسی را دوست داری


پرویزصادقی