یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تو با پای تمام رؤیاها

تو با پای تمام رؤیاها

از دوردستِ عشق می آئی

من با چشم تمام خواب ها

مقصد تو می شوم

تو هیچ وقت نمی رسی

و من هیچ وقت

از خواب تو بیدار نمی شوم

که من در بی خانمانی عشق

سکونت دارم

رو به بادهای فاصله

که درهای احساس مرا

به هم می کوبند

و من در حجم جیرجیر خاطرات

به تو می اندیشم

و روزگار عاشقانه ای که

می شد با تو داشته باشم


گاهی عشق یعنی همین

پرویز صادقی

به آرامی پشت رؤیاهای شکسته ام

به آرامی

پشت رؤیاهای شکسته ام

پنهان می شوم

و هیچ کس

نمی تواند پیدایم کند

جز اندوه عاشقانه ات

در قلب بی قرار من


پرویز صادقی

باران عشقم !

باران عشقم !

شاخهٔ نیلوفرم !

کجای فاصله ها چه می کنی

که من بی تو

مثل برکه ای بی آب

دارم از کناره ها به درون

می خشکم ؟!


پرویز صادقی

خیالت

خیالت

به قطره هائی می ماند

که جائی دیگر می بارند

و با صدای باران

مرا خیسِ آب می کنند

هیچ کس

عشقی را که من دیده ام

نمی شناسد

پرویز صادقی

هر جا که تو باشی

هر جا که تو باشی

تکه ای از بهشت ست

که تنها فرشته اش

توئی

پرویز صادقی

پیش دنیا وانمود می کنم که بی تو حالم خوب ست

پیش دنیا

وانمود می کنم

که بی تو حالم خوب ست

و عشق

همیشه

میان اشک هایم

مچم را می گیرد


پرویز صادقی

می خوابم

می خوابم

با تمامِ تو در چشم هایم

جائی برای

تمام رؤیاها


پرویز صادقی

کسِ ناشناسِ من !

کسِ ناشناسِ من !

مرا اینگونه به یاد آور

هر جا که دلت رفت

من آنجا در انتظار توام

در کنار پروانه ها

پرویز صادقی