ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
خداوندا بده راهی نشانم
که من سرگشتهٔ دور زمانم
سراپا شوق و شورم ده طلوعی
که در غربتکده آلکن زبانم
همه دنیا پر از ظالم پر از ظلم
چگونه گویمت من پرتوانم
تمام زندگی بودن نبودن
چه گویم من هنوزم دل جوانم
فروغ قاسمی
با دو صد من عسلم نمیشه خوردت
پیش دوست و آشنا نمیشه بردت
تو همیشه با خودت یه دنیا قهری
توی جام مردما مثال زهری
آسمون به چشم تو تیره و تاره
ریسمون سیاه و سفید برات یه ماره
خوب و بد برای تو فرقی نداره
هر گلی رو میچینی میگی یه خاره
از چشات عینک بدبینی رو بردار
این همه خلق خدا رو تو نیازار
فروغ قاسمی
رخ گلگون تو آیینه شرم
تن تو چون پر پروانهها نرم
دل پرمهر تو از شعله عشق
دل ما را به غربت میکند گرم
فروغ قاسمی
تویی مونس تویی غمخوارم ای گل
در این دنیا تو هستی یارم ای گل
به دورم گلعذاران در تب و تاب
تو هستی مه به شام تارم ای گل
تویی گلشن ز مهر و مهربانی
به پای چون تویی من خارم ای گل
همه عمرت بلاگردان عاشق
بلا از من بگردان زارم ای گل
دل تو آینه روح تو باران
تو را خواهم تویی دلدارم ای گل
به هرجا میروم رنگ و ریایی ست
از این رنگین کمان بیزارم ای گل
فروغ قاسمی
بیا ای چشم آبیت رنگ دریا
بریم با هم دیگه گشت و تماشا
بشینیم روی سنگی تک و تنها
بگیم از امشب و دیروز و فردا
بخونیم نغمههای عاشقونه
نگیریم بهر یکدیگر بهونه
به تن از مخمل سبز صداقت
بپوشیم جامه عشق و عطوفت
به زیر نوری از مهر و محبت
شوم تنها عروس شهر غربت
مشو از من جدا با هر فریبی
اگر با من بمونی کی غریبی
فروغ قاسمی
بزن لبخند و شادی کن بهاره
گل پامچال گل سنبل به باره
برای دیدن رخسار بلبل
دل گلدون خونه بیقراره
فروغ قاسمی
پنجره را تو بستهای دل نگران نشستهای
نه گلبنی نه گلشنی به چشم تو گل شده خار
سبزه سبز سبزه زار مژده دهد ز نوبهار
مژده دهد به سنبل و به ماهیان بیقرار
سپاه تندر جوان نعره کشد در آسمان
باده بریزد به خم منتظران تک سوار
قطره باران بهار ریزه الماس خدا
به گردن نوگل عشق حلقه شده چنان نوار
دست هنرمند بهار به مخمل سبز زمین
دفتر صدها گل عشق به گوشه و به هر کنار
جوانه زد به دل امید حلول سال نو رسید
شاپرک دلم ببین بوسه زند به دست یار
شکوفهها شکفته شد به باغ خاطرم کنون
مرا ز سال نو بگو گذشتهها مرا چه کار
سنت نوروز تو را بسته خدا به فرودین
تا که نفس کشد زمین جان بدهد بر گل و خار
فروغ قاسمی
الهی رحمتی رحمت به ما کن
ز ما بند هوسها را جدا کن
زبان روزهام خوانم دعایی
الهی تو قبول این دعا کن
قسم بر گلشن خوشبوی قرآن
دل ما را پر از مهر و صفا کن
به یمن مقدم ماهی مبارک
اگر دردیست بی درمان دوا کن
فروغ قاسمی