یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دل رُبایانه دگر بر سر ناز آمده ای

دل رُبایانه دگر بر سر ناز آمده ای

از دل ما ،چه به جا مانده

که باز آمده ای ...؟!

صائب_تبریزی

مست شد خواست که ساغر شکند، عهد شکست

مست شد خواست که ساغر شکند، عهد شکست
فرق پیمانه و پیمان ز کجا داند مست؟
.
.
**شاعر صائب تبریزی

احسان، هنری نیست به امید تلافی

احسان، هنری نیست به امید تلافی
نیکی به کسی کن که به کار تو نیاید

صائب تبریزی

شبنـــــم نکــــــرد داغ دل لاله را عـــلاج

شبنـــــم نکــــــرد داغ دل لاله را عـــلاج
نتـــــــوان بــــــــه گریه شست خط سرنوشت را ... ////


صائب تبریزی

دوش دیدم وسط کوچه روان پیری مست

دوش دیدم وسط کوچه روان پیری مست
بر لبش جام شرابی و سبویی در دست

گفتم نکنی شرم از این می خواری؟
گفتا که مگر حکم به جلبم داری؟

گفتم تو ندانی که خدا مست ملامت کرده؟
در روز جزا وعده به اتش کرده؟

گفتا که برو، بی خبر از دینداری
خود را به از باده خوران پنداری؟

من می خورم و هیچ نباشد شرمم
زیرا به سخاوت خدا دلگرمم

من هرچه کنم گنه از این می خواری
صد به ز تو ام که دائماً هشیاری

عمر زاهد همه طى شد به تمناى بهشت
او ندانست که در ترک تمناست بهشت

این چه حرفی ست که در عالم بالاست بهشت
هر کجا وقت خوش افتاد، همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون من و توست
دل اگر تیره نباشد، همه دنیاست بهشت

(صائب تبریزی)

احسان هنری نیست به امید تلافی نیکی به کسی کن،

احسان هنری نیست به امید تلافی
نیکی به کسی کن،
که به کار تو نیاید … .
"صایــــب تبریزی"