یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

هر چراغی چون که قرمز می‌شود

هر چراغی
چون که قرمز می‌شود
می‌دود
کودکی با شیشه‌شوی
تا غبارِ شهر را
از شیشه‌ی ماشینِ من
بلکه از چشمانِ من
بلکه از ناپاکْ‌جان و قلبِ سَر سنگینِ من
بِستُرَد

من ولی چشمم نمی‌خواهم که بیند
ماجرا را...

پای خو را
پیشتر زآن
که چراغم سبز گردد
می‌فشارم بر پدال
می‌گریزم
زاین میان


حسن حیدری