یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

برای تو بوده است سکوت من..

برای تو بوده است
سکوتِ من
در سالیان دراز
و اینک برای توست
که می‌گویم
از سکوتِ گذشته‌ام ..


" بیژن جلالی "


من تنها می شوم تو تنها

من تنها می‌شوم
تو تنها ...
نه، این فعل حذف به قرینه معنا نمی‌شود

می‌دانم نمی‌شوی ...


"گروس عبدالملکیان"

روح سردر‌گم من

روح سردر‌گم من
بوی جنگل دارد
و نگاه تو در آن
آتشی می‌کارد

چشم تو پنجره‌ی مرموزی‌ست
کاش می‌دانستم
پشت این پنجره کیست
کاش می‌دانستم
چه کسی در تو اقامت دارد

کاش آتشی بودی و می‌سوزاندی
علف هرزه‌ی تردیدم را
چشمه‌ای بودی و می‌رویاندی
دانه‌ی خفته‌ی امیدم را ..


" عباس صفاری "

سنجاق سرم از عشق چیزی نمی فهمد

سنجاق سرم از عشق چیزی نمی فهمد

فقط همین را می داند

چگونه

وقتی تو می آیی

زیباترم کند.

 

"الهام اسلامی"


فقط می‌شود هوسَ‌ت کرد!

مثلِ قاچی از ماه
نشسته در سفره‌ی شب.

فقط می‌شود هوسَ‌ت کرد!


"رضاکاظمی"

برفی که می‌بارید من بودم

برفی که می‌بارید من بودم
تو را احاطه کردم
در برت گرفتم
گونه‌هایت را نوازش کردم
شانه‌هایت را بوسیدم
و پاره پاره ریختم
پیش پای تو
بر من پا گذاشتی
کوبیده‌تر سخت‌تر محکم‌تر شدم
تابیدی به من

آب شدم


"شهاب مقربین"

تنها بودم اما بودا نبودم..

تنها بودم
اما بودا نبودم
و نیلوفری ارغوانی
در سینه‌ی بلورینم نمی‌تپید ..
در هر زندان دنیا
زندانی فراموش شده‌ای
و در هر گورستان جهان
عزیزِ به خاک سپرده‌ای داشتم
و تنها بودم
مثل ماه
که کوتاهتر از تنهایی من
دیواری نیافته بود ..


" عباس صفاری "

درِ خانه‌ات به دریا باز می‌شد

درِ خانه‌ات به دریا باز می‌شد

و دریا

خانه‌ی من بود .

یک‌بار به آب زدی وُ

عمری‌ست پیِ تو می‌گردم .

"رضاکاظمی"