| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
دور از تو با سیاهی
شبهای غم گذشت
این مُردنی که زندگی اش
نام داده ایم...
شاعر : شفیعی کدکنی
ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی
دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی
بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد
از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی..
|حافظ|
کاش
چون یاد دل انگیز زنی
می خزیدم به دلت پر تشویش
ناگهان چشم ترا می دیدم...
|فروغ فرخزاد|
نثارِ خاکِ تو خواهم
به هر دمی دل و جان
که خاک بر سرِ جانی
که خاکِ پای تو نیست...
|مولانا|
تو مَبین که خاکم
از خستگی و شکستگی ها
تو بِخواه تا بسویت
ز هوا سبک تر آیم ...
|حسین منزوی|
باختم
صادقانه می گویم
شرمم را ، به چشم هایش
قلبم را ، به حرف هایش
و عمرم را ، به وعده هایش
او که ترکم کرد
ناگهان خودم را باختم
من مال باخته ی دلباخته ی خود باخته
شاید باورتان نشود
دوستش دارم هنوز
لیلا فرهمند
اهی ناگهان عاشق می شوم...
نمیدانم چه هست یا که هست...
اهل کدام ابادی است...
زیباست یا نه...
گاهی تو را در رویاهایم می بینم...
کجایی من تو را نمی شناسم...
اما
نمیدانم ...تو را دوست دارم...
و تو میدانی و میدانی مرا...
محمدامین آقایی