ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خوشا آن سوزچشم را
که از گرد خاک رفتن دوست باشد
خوشا آن عطش را
که در انتظار چشمی خیس باشد
ساقی بخوان سرود وداع را
کهتری را دلی سخت گرفتار باشد
قصه خوان این پیر برنا را
که شادی خفته در خاک ثریا باشد....
شادی خانی
برف می بارد..،
خاطره می کارد..
یادت می آید در دریای برفی ما با دستان مهربان تو قایقی داشتیم؟
کله برفی..
تو یخ زدی.نقل های مهربانی میبارید
و تو (هاااا) میکردی
و پنجره ی دلم گرم میشد
از بخار مهربانی هایت
کله برفی
من تمام برفها را جز برف های کودکی فراموش کردم و آن روز برفی را هم در آلبوم برف های کودکی گزاشتم
و تو تمام پیاده روهای صبحگاهی را مشت مشت
از پشت پنجره ی شیشه ایی
این شیشه اییه کوچک
برایم فرستادی
کله برفی
شاید دیگر هیچ برفی شبیه آن برف نبارد
و فقط قایق من بود که در رودخانه ی کف حیاط شناور ماند
لبهایمان
شعر لبخند را خواند
سارا سادات پرشاد
دوش دل ما ز بی دلی، دل تو بی دل شد
گرفت دِلُ و دلِ بی دل ما، بی دل شده آن دل شد
دل که دل نیست غمکده دلبری است بی دلْ
که در او دل نیست که این دل، به دلش بی دل شد
دل من دلکش دل اوست و دل او در طلب دلی دگر ْ
دل رو به نگاهش چو کبوتری بیگناه بی دل شد
دل او سنگ ترین سنگ جهان و دل ما شیشه ترین
قصه دل و دل سنگ و شیشه که دانند اجمعین
ابوفاضل اکبری
خیلی وقت ها گفتند و گفتند
اما هرگز نشنیدند
و هیچگاه پاییزی نیامد
جوجه ها را پس کی میشمارند؟
حاتم محمدی
خواستم زلال باشم
عقابی
در عمق آسمان آبی چشمانش
خیره به ماهیان ماهیان سادهی برکهی دلم بود
وحیدى شیرازى
آنکه از بهر یوسف چاه می کند
خدایش باخته بود که چنان می کند
دل کندن اگر حادثه ای آسان بود
فرهاد بجای بیستون دل می کند
علی اکبری