ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
چه ساده
کتاب عشق را ورق زدی
من هنوز
رویِ سطرِ اولِ دلدادگی ام
مانده ام
آگرین یوسفی
هیچ دیدی تنها شدنم را
این همه ویران شدنم را ؟
بعد تو و ان همه رنج عذاب
هیچ دیدی عاقل شدنم را؟
کاش کمی حوصله میکردی
تا ببینی مجنون شدنم را
بعد تو سلطان غمم عمری
کاش می دیدی شیدا شدنم را
زینب موسوی ثمین
غمی سنگین بُود در تار و پودم
ز هجرانت پر از دردست وجودم
غمت در سینه ام آتش بپا کرد
مصیبت خانه عالم بنا کرد
چقدر آسوده بودم در بر تو
ولی حالا بمیرم در غم تو
بُود زندان برایم روزگارم
تمام خاطراتت یادگارم
گلی رفته ز دست من پریده
وجودم رفته در خاک آرمیده
صدایت می کنم مادر کجایی
ولی از تو نمی آید صدایی
گل من خشک و گلدانم شکسته
غبار غم به روی دل نشسته
نباشد باورم این داغ جانسوز
که من باید بسوزم هر شب و روز
سیاه شد روزگارم ای عزیزم
که هر دم من بسوزم اشک بریزم
نمی دانم در این دنیای بی تو
چگونه سر کنم من با غم تو
ابوالفضل قزاقی
ای مادر
نام یکی از روزهای سال مزین با نام توست
این روز خاص بوی گل یاس میدهد
خدا در این روز بر زمین باران رحمت میدهد
ماه درخشان منی
همدم و جان منی
چراغ راه منی
پشت و پناه منی
مصطفی خواجه دهاقانی
چشمان تو یک حالت گیرا دارد
این منظرهی ناب تماشا دارد
آرامش تضمینیِ دنیای منی
با عشق تو سرنوشت معنا دارد
مهدی ملکی الف
صدای سوت قطار مرا اذیت میکند
گوش هایم را پر از نفرت میکند
امروز نشسته ام روی صندلی
منتظر یک یار بسیار قدیمی
باران از آسمان میبارد
و زار زار گریه میکند...
باران اشک هایم را که به گونه هایم میریزد پنهان میکند...
آه سرد است چرا یار قدیمی نیامد
مه زیاد است شاید دیدگان پر خمارش مرا نمیبینند...
نقس که میکشم... با هر بخاری که از دهانم خارج میشود...
صبرم لبریز و خونم در رگ های سبزم پر فشار تر جریان دارند...
کم کم باران آرام آرام اشک هایش را پاک میکند
و از کنار من میرود و من را تنها میگذارد.
مه رفت یعنی چشمان یار مرا میبیند...؟
آه آری او مرا دید و به سمتم آمد...
اشک میریزد یار قدیمی ام
آه آخر چگونه به او بگویم
که من دار فانی را وداع گفتم..؟
چگونه به او بگویم که من روحی در این دنیای ناپایدارم...؟
یار قدیمی این را بدان که من در این مه سرد
جز تو کسی را ندارم و ندیدم
و قلبم که از تو در آسمان جاریست
بدون هیچ جسمی برای تو می تپد...
یگانه یوسفی