ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
✍?به انتهای شعرم
که رسیدی
... سکوت کن !آری سکوت کن, و آرام باش,, ببین گوش کن
صدای امواج را می شنوی
که بر صخره های قلبم می کوبند ؟
مرغابی های عشق پرگشوده اند,,
چیزی ؛
در تدارک رفتن
درمن شکل گرفته است
ببین مرا
آغوش بگشا !
تن لرزه های, من
برمدارمشخصی نمی گردند
و خورشیدی
به کوهستان یخ زده ی قلب من نمی تابد
به انتهای شعرم که رسیدی
کلبه ای ؛ در دور ترین جای جنگل برایم مهیا کن,, فانوسی
برایم روشن کن ...
و از گوشه ی چشم هایت
قدری نگاه
در کاسه ی چشمان بیتابم بریز
که از دلتنگ ترین جای جهان
به دیدنت آمده ام.آذریان
صدیقه جـُر
از این فصل ها تو را می خواستم،
اما باران آمد،
برف بارید،
شکوفه زد،
و خورشید تابید،
چگونه بخواهم که تو از راه برسی...
نگین_رساء
چترها
عاشق ترین موجودات زمین اند
حاضرند خیس باران بشوند،
یا سقفی برای دیگران
اما نمی گذارند کسی
چشم های خیس آسمان را
تماشا کند...
علیرضا_اسفندیاری
میدانی
اعتبار تو به حضورت نیست
دور باش
اصلا نباش
اما بدان
سفر کردن به چشمهای تو زیباترین سفر من در زندگی بود
و ماندگار شدن در چشمهای تو
شیرین ترین
خاطره ی سفرم خواهد بود ........
شادی چلوچی
لیلا که میل سلامش نبود
با غریبه میل کلامش نبود
نگاهش هر جنگ سر وعده بود
لیلا هم درد مجنونش نبود
مجنون چو مدهوشش گشته بود
لیکن کسی حریف زبان لیلا نبود
بیچاره مجنون عشق را دیوانه بود
دانسته لیلا عشق را دیوانه نبود
سیدعلی کریمی
در خاطراتم که قدم میزنی ...
چترت را همراه داشته باش
اینجا ، بارانیترین نقطه ی دنیا میشود ...
وقتی اشکهایم از ابرهای حسرت ...
بر سره خاطراتی از تو ، سرازیر میشوند
دست خودم که نیست ...
جای خالیَت ...
جای پای قدمهایت در خاطراتم ...
مگر میشود روزهای ذهنم بارانی نشود؟
ای کاش ...
فقط چند لحظه ، از خاطراتم بیرون می آمدی ...
کمی کنارم مینشستی ...
تا لبخندم را بتابانی بر تمام حسرتهایی که از تو به یادگار مانده
تا از پسشان ، آبی ترین امیدها را در بودنت ببینم
حسین علی اکبری