ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
مثلِ حسِ خوبِ افتادنِ پتو،
با دستانِ مادر،
موقعِ خواب،
"ناگهانى"؛
"دلچسب"
دوستت دارم...!
سید_طه_صداقت
دشنه ای تا دسته از دست فلک بر سینه دارم
زخمها از کینه اش بر این دل بی کینه دارم
پای تاسر پر ز مهرم لیک از جورش سراپا
نیش صد تیر جفا زان دشمن دیرینه دارم
عمر شیرینم به زهر آغشته این پیر عجوزه
گوئیا عمر گران برمهر او کابینه دارم
با چنین احوال, یاری فتنه گر در دل نشسته
کا آتش عشقش به جان هر شنبه تا آدینه دارم
دل ز من برده است, دیری است از پی اش افتان و خیزان
از برای جستنش بر دست و پاصد پینه دارم
یار افسونگر, جفای چرخ دون, چشمان پرخون
این سه را بر طالع خویش از ازل پیشینه دارم
این همه قهر و غضب بر این دل غم دیده از چیست!؟
کاین همه سنگ جفا بر چهره ی آئینه دارم
رخت بربسته است از دل نقش شور و شادمانی
جای آن از کِلک حسرت بر دلم نقشینه دارم
دست بی رحم فلک برده همه دار و ندارم
حال, کشکولی پر از عشق و صفا نقدینه دارم
سائلی درگوشه ی ویرانه ی سردم که هر شب
بر تن از خواب و خیالش خرقه ای پشمینه دارم
نامرادی, تلخ کامی, رنج و حرمان, اشک و حسرت
این عبارت بر مزارم با خطی زرینه دارم
اکبر پورقنبری
وقتى سعى در نوشتن از عشق کردم
چه دردى را تاب آوردم
سنگینى تمامى دریا را
بر پشت خود احساس کردم
آن سنگینى که تنها
غرق شدگان قرن ها
در اعماق احساسش مى کنند.
#نزار_قبانی
گر کسب کمال میکنی میگذرد
ور فکر مجال میکنی میگذرد
دنیا همه سر به سر خیال است ، خیال
هر نوع خیال میکنی میگذرد
وحشی
تو را از خود دور کردن
همچو مرگ است
همچون شنا کردن در مرداب,
قایقدل را به گِل کشاندن ,
ماهی ها را به پیاده روی بردن,
نهنگ ها را به اصطبل بستن است.
وجلبک و خزه ها را در آسمان رها کردن ,
بی تو چرخه نمی چرخد...
جای خالی ات چه طوفانییست
نبودنت نهان کردن عروس دریایی در چاله است
و هشت پا را به مهمانی عنکبوت بردن است
کاش بر می گشتی وجهان بِکر به
تماشایت می نشست
و من گرد و غبار نمی پاشیدم بر تن دریا
برگرد
برگرد تا چرخه بچرخد
و درک کن دوست داشتنم را
وحید پاکرو