ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
غزل گفتن را بلد نیستم دگر
عاشق تازه کار هم دگر نیستم دگر
.
نبودی ببینمت حالا چه شد
تماشا کردن را بلد نیستم دگر
.
شدهام کوری که جز منظره ما قبل
منظره جدیدی را بلد نیستم دگر
.
زندگی بی تو هی دم و بازدم کردن است
حرفه ای دگر را بلد نیستم دگر
.
الفبا ها میم و عین را بیارای درست
جز این دو درد غمم نیستند دگر
امیرمحمد جعفری
این عشق
بی حساب و کتاب ترین معادله ی زندگیم بود
گاهی باید به اعداد هم شک کرد
وقتی چشم هایت با من بی حساب ست.
بیتاپرش کولی
همه چیز را
به هم دیگر
پس دادیم
همه چیز را،
دیگر چیزی
بینِ ما نمانده است
جز " دوستت دارم"
که آن را من
دور از چشم تو
هنوز نگه داشته ام
مروت خیری
حواست به حالِ بهار هست ؟
نه باران میخواهد
نه موسیقی و شعر
ذاتش انگیزهی دلدادن است
حواست به ساعتِ روی دیوار هست ؟
این روزها برای حرفهای عاشقانه
زود هم که بجنبی
باز دیر میشود
شیما سبحانی
کلید که چرخید
تو گفتی سلام
خسته نباشی
چه می خوری؟
ومن گفتم یک فنجان نگاه گرم!!!
تو ریختی نگاه تازه دم خوش عطرت را
در فنجان و نهادی بر سینی احساس
وتمام خانه عطر خوش نگاهت را احساس کرد
نوشیدم و
آب شد قندیل های آویزان خستگی ام
و تو لبخند به لب گفتی نوش جان
با رضایت تمام ...
رسول طاوس پر