یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به بغض پنجره,

به بغض پنجره,
می خندد
آفتاب دم صبح,
پنجره,
تمام دیشب را
به ظلمت ثانیه های بی تابش
رخ در خواب تو را پائید,
و صبح,
تو,
خنده زنان به آفتاب سوزنده
بی اعتنا
از لب تاقچه ی نگاهش
گذشتی,
به عادت......


اعظم حسنی.

شب های قبل از تو شعر میخواندم

شب های قبل از تو شعر میخواندم
چای مینوشیدم
به گلدان های کوچک اتاقم میرسیدم
آدم ها را دوست داشتم...
بی هوا پریدی میان آرامشم
بی هوا هم رفتی...
کتاب شعرها خاک میخورند

چای در فنجان یخ زده است
گل های گلدان خشک شده اند
از آدم ها متنفر شده ام:
سرت سلامت...


#سحر_رستگار

عشق

ای دل به خدا قسم، ضرر دارد عشق
صد درد و هزار دردسر دارد عشق
هشدار مرا از این رباعی بشنو
از حادثه دور شو، خطر دارد عشق

جمیله موسوی

آدم ها من را به یاد تو نمی اندازند

آدم ها
من را به یاد تو نمی اندازند
این جا هیچ کس شبیه تو نیست
من در شهر
و در بین این همه آدم
همیشه دلتنگم
اما همین که دور می شوم
همین که به درختی ، کوهی ، چشمه ای برمی خورم
تو را می بینم
تو را که دشت ها
روی دست هایت می خوابند
و رودها
ادامه ی رگ های تواَند
و آب ، آبِ وحشی
که من را به نوازشِ عریانی اش وا می دارد
تصویر آینه ی توست
دلم که تنگ می شود برایت
کنار آتش می نشینم
دریا می کشم و
به درختان فکر می کنم


مریم ملک دار

به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو

به هر راهی که دانستم فرو رفتم به بوی تو
کنون عاجز فرو ماندم رهی دیگر نمی‌دانم
به هشیاری می از ساغر جدا کردن توانستم
کنون از غایت مستی می از ساغر نمی‌دانم


عطار

دیدی بر کله‌ات مویی نماند

دیدی
بر کله‌ات مویی نماند
قاصدک
تو
می‌خواستی
بگویی
دارد باد می‌آید


سارا_محمدی_نوترکی

بعد از تو

بعد از تو
نه حرف زدم
نه راه رفتم
نه خوابیدم
بعد از تو
تمام تریبون ها
شلنگ های اشک شدند
تمام جاده ها خیس
توی رود می خوابیدم
بعد تو تمام درختان می گریستند
بعد از تو مرگ خجالت کشید
و ترسید
اطراف خانه ی ما آفتابی شود.

فیض_شریفی