​

 ​

همین که طعم لبت ریخت بر لب فنجان
نشد که وصف کنم طعم چای و قلیان را

نگاهت می‌کنم، خاموش

نگاهت می‌کنم، خاموش
و خاموشی زبان دارد

زبانِ عاشقان، چشم است
و چشم، از دل نشان دارد

----------------------_ هوشنگ ابتهاج

بیچارگان

​

 ​

خاطرات چه شیرین و چه تلخ،
همیشه منبعِ عذاب هستند.
امّا حتّی این عذاب هم شیرین است.
وقت‌هایی که دل آدم پُر است،
بیمار است، در رنج است، و غصه دار،
آن وقت خاطرات تر و تازه‌اش می‌کنند.

​

رو به رو را نگاه کردم

رو به رو را نگاه کردم
میان جماعت تو را دیدم
میان سنبله‌ها
زیر تک درختی تو را دیدم
در انتهای هر سفر
در عمق هر عذاب
در انتهای هر خنده
سر برآورده از آتش و آب
تابستان و زمستان ، تو را دیدم
در خانه
در رویا
در آغوشم تو را دیدم
ترکت نخواهم کرد...

پل الوار

گوشه گیران زود در دل ها تصرف میکنند

​

 ​

گوشه گیران زود در دل ها تصرف میکنند
بیشتر دل میبرد خالی که در کنج لب است

هنوز دیر نیست..

​

 ​

هنوز دیر نیست..
هنوز صبر من
به قامت بلندِ آرزوست ...

و گفت «اگر آن‌چه در دل من‌ست قطره‌ای بیرون آید،

و گفت «اگر آن‌چه در دل من‌ست قطره‌ای بیرون آید،
جهان چنان شود که در عهد نوح، علیه‌السلام»
‌‌
ذکر ابوالحسن خرقانی

صدایت نردبان کوچکی ست

صدایت

نردبان کوچکی ست

که از آن دلم

در ژرفای تو

بالا و پایین می رود

پرویزصادقی