ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در هوای تو نفس می کشم
آمدی و لحظه های سردم بهار شد
قصّه گرفتن دست هایت
زیر باران
عاشقانه ای ست که
روزهای تقویم را
پائیز من روایت می کند
مرتضی سنجری
شب شعری ست طولانی امشب
از تو و چشمانت می نویسم
قلم لکنت زبان می گیرد بر روی کاغذ
باز هم این کلمات سر به هوا
عاشق پائیز و قدم زدن
زیر باران شده اند
و من دل می بازم به
صدای خش خش برگ ها
مرتضی سنجری
دیگر پروانه دور گُل نمی گردد
شمع هم دلش آب شد از غم دوری اَت
قطره قطره اشک ریخت و مُرد!
مرتضی سنجری
چه دلال ماهری ست قلب اَت
گاهی خودش را
حراج بازار پُر رونق عشق می کند..!
مرتضی سنجری
قصّه گوی روزهای خوب
دو خط شعر کافی ست
برای به پایان نرسیدن
همیشه یکی بود یکی نبود...
مرتضی سنجری
دیگر سیر و سرکه
نمی جوشد
در دلم
وقتی تو
در روزهای سخت
ذکر أَمَّنْ یُجیبم می شوی
مرتضی سنجری