یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بگذار در غبار فراموشمان کنند!

بگذار در غبار فراموشمان کنند!
این سینه را تحمل سنگ مزار نیست

‎فاضل نظری

بر من به‌چشم کشتهء عشقت نظر کن

بر من به‌چشم کشتهء عشقت نظر کن
پروانه‌های مرده باهم فرق دارند!

فاضل نظری

ز دست عشق به‌جز خیر بر‌نمی‌آید

ز دست عشق به‌جز خیر بر‌نمی‌آید
وگرنه پاسخ دشنام، مهربانی نیست

#فاضل_نظری

روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود

روز خلقت در گِل ما شوق دیدار تو بود
از همان آغاز ما را کم‌تحمل ساختند (:

همچنان در پاسخ دشنام می گویم سلام

همچنان در پاسخ دشنام
می گویم سلام

عاقلان دانند
دیگر حاجت تَفسیر نیست...


#فاضل_نظری |

ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی

ناگهان آیینه حیران شد، گمان کردم تویی
ماه پشت ابر پنهان شد، گمان کردم تویی
ردپایی تازه از پشت صنوبرها گذشت ...
چشم آهوها هراسان شد، گمان کردم تویی
ای نسیم بی‌قرار روزهای عاشقی
هر کجا زلفی پریشان شد، گمان کردم تویی
سایه یِ زلف کسی چون ابر بر دوزخ گذشت
آتشی دیگر گلستان شد، گمان کردم تویی
باد پیراهن کشید از دست گل‌ها ناگهان
عطر نیلوفر فراوان شد، گمان کردم تویی
چون گلی در باغ، پیراهن دریدم در غمت
غنچه‌ای سر در گریبان شد، گمان کردم تویی
کشته‌ای در پای خود دیدی یقین کردی منم
سایه‌ای بر خاک مهمان شد، گمان کردم تویی....

فاضل نظری

بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می‌باختی

بد نبود ای دوست گاهی هم تو دل می‌باختی
ما برای با تو بودن
عمر خود را باختیم...


فاضل نظری

فواره وار، سربه هوایی و سربه زیر

فواره وار، سربه هوایی و سربه زیر
چون تلخی شراب، دل آزار و دلپذیر

ماهی تویی و آب؛ من و تنگ؛ روزگار!
من در حصار تنگ و تو در مشت من اسیر

مرداب زندگی همه را غرق می کند
ای عشق همّتی کن و دست مرا بگیر

ای مرگ می رسی به من اما چقدر زود
ای عشق می رسم به تو اما چقدر دیر

شیرینی فراق کم از شور وصل نیست
گر عشق مقصد است خوشا لذت مسیر

چشم انتظار حادثه ای ناگهان مباش
با مرگ زندگی کن و با زندگی بمیر

فاضل نظری