ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ،
ﻭ ﺻﺒﺢ ﺑﺎ ﺧﺒﺮ ﺷﺪ ،
ﻏﻢ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﯾﮏ ﮐﻨﺎﺭ ﺑﻪ ﺩﻭﺭ ﺭﯾﺨﺘﻪ ﺍﻧﺪ!
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﺷﮑﯽ ﻫﺴﺖ …
ﯾﺎ ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ِ ﺷﺎﺩﻣﺎﻧﯽ ﺩﻟﯽ ﺑﯽ ﺩﺭﺩ ﺍﺳﺖ ؛
ﯾﺎ ﺍﺯ ﭘﺲ ِ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﻫﺎﯼ ﺩﻭﺭ…
ﯾﺎ ﮔﺮﯾﻪٔ ﮐﻮﺩﮐﯽﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﺑﯽ ﺣﻮﺍﺳﺶ ،
ﺑﺎﺩﺑﺎﺩﮐﯽ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ!
ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﯾﮏ ﺻﺒﺢ
ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺰﻧﺪ ﺑﮕﻮﯾﺪ :
ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ِ ﭘﺮ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ…
ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ،
ﺑﺎ ﻗﻠﺐ ﻫﺎﯾﯽ ﺁﮐﻨﺪﻩ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﻫﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﯽ...
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﻮﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ…
ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﻤﺎﻧﻢ ﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﺮﻭﻡ!!
#علی صالحی
مهم نیست پلها را
از کدام سویِ رودِ بزرگ بنا میکنند
ما به آب خواهیم زد
ما
از پردههایِ تو در تویِ این تقدیرِ مزخرف
عبور خواهیم کرد...
سیدعلی_صالحی
اگه گفتم نباش یعنی «باش»
اگه گفتم نمون یعنی «باش»
اگه گفتم برو یعنی «باش»
اگه گفتم بمون یعنی «باش»
من به بودنِ تو محتاجم، خب؟!
هرچی گفتم، بدون یعنی "باش"
علی_سید_صالحی
از صبحهای دور از تو نگویم،
که مانند است به شب!
که مانند است به اوجِ چلهی زمستان!
ابدی جان...
هر شب،
غمت در دل است و عشقت در سر
و هر صبح،
عشقت در دل و خاطرهات در سر!
طلوع کن صبحم را،
که عمریست بی خورشید
روزهایم شب میشود
و بی مهتاب،
شبهایم روز...
#سید_علی_صالحی
خدا عالم است
مادرم میگوید.
پشتِ این آسمانِ بلند
آسمانِ بلندِ دیگریست ... باز هم پر از ستاره!
بعد، پشتِ آن آسمانِ بلند
باز آسمانِ بلند دیگریست پر از واژه و پَری!
و همین طور ترانه که هی ناتمام ...
چقدر خوب است که ما شاعریم
سادهایم، باورمان میشود،
و حیرت میکنیم وقتی که آفتاب بالا میآید
گاهی هنوز ماه ... آن گوشهی آسمان میخندد!
زبانِ بینهایت
همین اختلاطِ اشاره و لبخند است!
سید علی صالحی
گناهانم را دوست دارم
بیشتر از تمام کارهای خوبی که کرده ام
می دانی چرا ؟
آن ها واقعی ترین انتخاب های منند
سید علی صالحی
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺭﺍﻫﯽ ﺩﻭﺭ
ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺧﻮﺍﺏ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺁﻣﺪﻩﺍﻡ،
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺭﺍﻫﯽ ﺩﻭﺭ
ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﺯ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﯾﺶ
ﺭﺍﻫﯽ ﻧﯿﺴﺖ،
ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻓﺸﺎﻧﯽ ﺣﺮﻭﻑ
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺁﺳﺎﻥ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ،
ﻣﻦ ﺑﻪ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺗﻮ ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﻡ
ﻣﻦ
ﻣﺸﻖ ﻧﺎﻧﻮﺷﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻧﯽ،
ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ
ﻣﻦ
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺮﯾﺪﻩ ﺍﻡ ﺑﻪ ﻭﻗﺖ ﺩﯼ،
ﮔﻔﺘﻦ ﺍﺯ ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺘﻪ ﺍﻡ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺑﺮﻫﻮﺕ ﺑﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻃﯽ،
ﻣﮕﺮ ﻣﻦ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ
ﮐﻪ ﺷﺎﻋﺮﺗﺮ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﺁﺩﻣﯽ ﺍﻡ ﺁﻓﺮﯾﺪﻩ ﺍﻧﺪ؟
ﺳﯿﺪﻋﻠﯽ ﺻﺎﻟﺤﯽ