ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
عطر زن میداد
پروانه ی
در پی او می دوید
دیوانه ی
داد می زد
ایست می خواهم ترا
رفت ُ رفت بال بال زنان ،
پر شد افسانه ی
از نفس افتاد دیوانه هم ،
پُر شد پیمانه ی
رضا شاه شرقی
پروانه ی سیمین بال
سر نقره ای
شاخک سیاه
دُ م فرفری ، چشم و نگاه ،باز هم سیاه
سینه قفس ،قد یک آه ونفس
اشکم ندارد انگاری ،
شمع خورده است ؟
نه نه
دودی رسید
مل دیده و دل مرده است
شوقی ندارد زین سبب
رضا شاه شرقی
دانش آموزان عاشق
گول مبصر خورده اند
جای حساب و هندسه
مشق معشوق برده اند
رضا شاه شرقی
شاعر یعنی
بافندگی ،
از رنگ و یخ
تابندگی
می بافد او خوش رنگ وپیج
تا خرخره ،پوشد تنان
کوشد،
به سعی آرد پیام از زندگی
یا دیو ودد آرد به بند
یا بندگی بالندگی
رضا شاه شرقی
باز ها در کوچه ها ؟
ساز ها آوای غاز
گوش ها از پنجره
بادا دراز
بام ها پنچر ز پرچ
کام ها روزانه زرد
ناودان تعلیق خفاش را نشان
اینجا
غزل از خاطراتم ،
پاک
یا
دفتری گم کرده ام
پاداش دهم یابنده را
یاد آور آن گفته ها
رضا شاه شرقی
در آسمان چشمان
ستاره ها زمین گیر
دریای آن دو چشمان
لبریز از صدف ها
جنگل شده که مژگان
سد صدف ، موج گیر
وای از صدای چشمک
هم چون صدف به آغاز
دل می برد به آواز
رضا شاه شرقی
بام این دیوار
نیست برفی
ترسم ار بالا روم
افتم زمین
جوی آبی رد میشود
آب رنگی با خود می برد
رنگدانه ها
جنس من دارند بخود
از صدای نهر می فهم ،سر چشمه دعوایی بپاست
جمع مردان یا زنان
نا پیدا
آخر کجاست ؟
رد می شوم
رد من ماند بجا
رضا شاه شرقی