ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
این روزها همه آدم ها درد دارند
درد پول
درد عشق
درد تنهایی
این روزها چقدر یادمان میرود زندگی کنیم !
حالِ کودکى را دارم
که گفتى همین جا بمان،
زود برمیگردم...
چند سالى میگذرد جانم
همان جا مانده ام...
کودک است دیگر،
همه چیز را باور میکند
حالا...هر چقدر از
شیرینی عشق بگویی،
من آدمی را به یاد می آورم..
که به اندوه چشم های من
میخندید!
نگاهت
قاب خاطرات خوش من است
رَدِّ نگاهت
مهمان نقطه چینهای ممتدِ
تمام شعرهای من است
با یک علامت....!
و من نمیدانم می ماند یا می رود .....! ؟
I'm not afraid of you !
I'm afraid of losing you.
من از تو نمیترسم!
من میترسم که از دستت بدم.
یکی در اوج توجه
یکی در اوج فراموشی
یکی ابتدای راه و
یکی پایان راه
این است رسم روزگار ...