ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
گریه می کند
رنج می کشد
و صبر می کند
سر بر آستان مرگ می گذارد
بر شانه هایش می گرید
اما نمی میرد
خاک عاشقی صبور است
بر برگ های پاییز بوسه می زند
تقدیر جهان را عوض می کند
جوانه ها را بیدار می کند
و درخت ها را خواب می کند
اما
خود هرگز نمی میرد
خاک
عاشقی صبور است
که سالها و سالها
برای آسمان صبر می کند
ومن
همانم
که از خواب آمده ام
چون خاک عاشقم
و چون خاک روزی
صبوری را خواهم آموخت
"جبران خلیل جبران"
من به خاطر شادمانی تو
بسیار شادمانم
برای تو
شادمانی شکلی از آزادی است
زندگی نمی تواند
با تو
جز با مهر و شیرینی
جور ِ دیگری رفتار کند
تو با زندگی
جز با مهر و شیرینی
رفتار نکرده ای
جبران خلیل جبران
امروز به پایان میرسد
از فردا برایم چیزی نگو
من نمیگویم :
فردا روز دیگریست
فقط میگویم :
تو روز دیگری هستی
تو فردایی
همان که باید به خاطرش زنده بمانم
جبران خلیل جبران
مراقب کسی باش که دوستش داری
چرا که در های قلب همیشه باز نیست
#جبران_خلیل_جبران
دیشب به خودم گفتم: شعور یک گیاه در وسط زمستان، از تابستان گذشته نمی أید،
از بهاری می أید که فرا میرسد. گیاه به روزهای که رفته،
نمی أندیشد، به روزهای می أندیشد که می أید،
اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد آمد،
چرا ما إنسان ها باور نداریم که روزی خواهیم توأنست به هر آن چه میخواهیم، دست یابیم؟
نامههای عاشقانه ًی یک پیامبر | جبران خلیل جبران | مترجم: آرش حجازی
ساکنین دلت را
به دقت انتخاب کن،
چرا که
مالیات سکونتشان را
کسی غیر از
#تو نمی پردازد...
#جبران_خلیل_جبران
بگذار که هر یک از ما راه خود رویم
من رو به سوی تو
و تو
رو به سوی من
جبران خلیل جبران