-
چه گنه کردم ودیدی؟!
چهارشنبه 31 شهریورماه سال 1395 10:24
-
من اندر خود نمی یابم که روی از دوست برتابم
سهشنبه 30 شهریورماه سال 1395 11:24
من اندر خود نمی یابم که روی از دوست برتابم بدار ای دوست دست از من که طاقت رفت و پایابم تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی و گر جانم دریغ آید، نه مشتاقم ، که کذّابم مرا از دنیی و عقبی همینم بود و دیگر نه که پیش از رفتن از دنیا دمی با دوست دریابم زمستان است و بی برگی بیا ای باد نوروزم بیابان است و تاریکی بیا ای قرص...
-
تو مثل رویا بودی
دوشنبه 29 شهریورماه سال 1395 10:55
تو مثل رویا بودی که شبی در من نقش بستی و به صبح نرسیده تمام شدی یادت را در دستانم قفل می کنم و چشم به پنجرهی تلخ خاطرات شیرین دوخته ام دیگر نه زمان با من راه می آید و نه زمین مرا به تو می رساند و باد باد سرگردان هر روز از تو نشانی می آورد و می رود مثل عطر تنت که همه مرا تسخیر کرده است دلم تنگ است و دلتنگی کلمه نمی...
-
برگ هایم خاطرات پیش پاافتاده ی پاییزند
یکشنبه 28 شهریورماه سال 1395 11:09
برگ هایم خاطرات پیش پاافتاده ی پاییزند و دیگر حتی کلاغی برای روزهای پیری و کوری ام نمانده است "لیلاکردبچه"
-
محاکمه کردن خود
شنبه 27 شهریورماه سال 1395 11:08
محاکمه کردن خود از محاکمه کردن دیگران خیلی مشکلتر است. اگر توانستی در مورد خودت قضاوت درستی بکنی، معلوم می شود یک فرزانه تمام عیاری انتوان سنت اگزوپری خالق شازده کوچولو
-
می تراوید آفتاب از بوته ها.
جمعه 26 شهریورماه سال 1395 10:21
می تراوید آفتاب از بوته ها. دیدمش در دشت های نم زده مست اندوه تماشا،یار باد، مویش افشان،گونه اش شبنم زده. لاله ای دیدیم_ لبخندی به دشت _ پرتویی در آب روشن ریخته. او صدا را در شیار باد ریخت: ((جلوه اش با بوی خاک آمیخته)) رود تابان بود و او موج صدا: ((خیره شد چشمان ما در رود وهم)) پرده روشن بود ،او تاریک خواند: ((طرح ها...
-
به دوست داشتنت مشغولم ...
پنجشنبه 25 شهریورماه سال 1395 11:12
به دوست داشتنت مشغولم ... همانند سربازی که سالهاست در مقری متروکه بی خبر از اتمام جنگ نگهبانی می دهد! زانیار برور"
-
خوشبختی
چهارشنبه 24 شهریورماه سال 1395 11:13
-
هر چه داریم ز سودای تو دلبر داریم
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1395 11:11
هر چه داریم ز سودای تو دلبر داریم حیف باشد که ز سودای تو "دل" برداریم...! منعم شیرازی
-
"دوستت دارم".
دوشنبه 22 شهریورماه سال 1395 10:51
تمامِ آن چیزی که دربارهی تو در سرم هست دهها کتاب میشود اما تمام چیزی که در دلم هست فقط دو کلمه است: "دوستت دارم". "ویکتور هوگو"
-
دیگران را اگر از ما خبری نیست چه غم
یکشنبه 21 شهریورماه سال 1395 10:51
-
از عشق سخن باید گفت
شنبه 20 شهریورماه سال 1395 10:38
از عشق سخن باید گفت همیشه از عشق سخن باید گفت حتی اگر عاشق نیستی هم از عشق سخن بگو تا دهانت به شیرین ترین شربت های معطر جهان شیرین شود تا خانه ی تاریک قلبت به چراغی که به میهمانی آورده ای روشن شود تا کدورت از قلبت همچو ابلیس از نام خدا بگریزد ... نادر ابراهیمی
-
کارشایسته و..
جمعه 19 شهریورماه سال 1395 09:36
-
هیچ اعتمادی به ساعت شماطه دار نیست
پنجشنبه 18 شهریورماه سال 1395 10:58
هیچ اعتمادی به ساعت شماطه دار نیست تلفن همراهت را همیشه روی ضربان قلب من کوک کن بی تو هیچ فردایی آمدنی نمی شود! "روشنک آرامش
-
دلم پروازی میخواهد
چهارشنبه 17 شهریورماه سال 1395 10:46
دلم پروازی میخواهد بسوی اسمان ها به سمت ابی ه ا نزدیک تر به خدا، دور تر از ادم ها ... #ملیکا_امیر_پناهی
-
مثلِ چوب کبریتی میانِ پلکهای زمین خواب از سر شهر پرانده است
سهشنبه 16 شهریورماه سال 1395 10:31
مثلِ چوب کبریتی میانِ پلکهای زمین خواب از سر شهر پرانده است مردی که تنهاییِ خود را هر شب در خیابانهای شهر سوت میزند!
-
هــــــم دعـــا کـن گره از کار تو بگشاید عشق
دوشنبه 15 شهریورماه سال 1395 10:41
هــــــم دعـــا کـن گره از کار تو بگشاید عشق هــــــم دعـــا کــــن گره تـازه نیــــفزایـد عشق قـایقـــی در طلـــب مـــوج بــــه دریـــا پیوست بایـــد از مــــرگ نترســـــید ،اگـــــر باید عشق عــــاقــبـت راز دلــــم را بــــه لبــــانـــش گفتم شاید این بوسه به نفرت برسد ،شاید عشق شـمع افــــروخــت و پــروانـــــه در...
-
حتی اگر باران بشوی
یکشنبه 14 شهریورماه سال 1395 10:51
حتی اگر باران بشوی و بخواهی عاشقانه بباری هستند کسانی که چتر در دست می گیرند و تو را نمی خواهند!! "علیرضااسفندیاری"
-
در دل و جان خانه کردی عاقبت
شنبه 13 شهریورماه سال 1395 10:42
در دل و جان خانه کردی عاقبت هر دو را دیوانه کردی عاقبت ای ز عشق ت عالمی ویران شده قصد این ویرانه کردی عاقبت من تو را مشغول می کردم دلا یاد آن افسانه کردی عاقبت عش ق را بی خویش بردی در حرم عقل را بیگانه کردی عاقبت دانه ای بیچاره بودم زیر خاک دانه را دردانه کردی عاقبت #مولوی
-
همیشه خدایی هست
جمعه 12 شهریورماه سال 1395 10:42
-
تا کی ز جهان پرگزند اندیشی
پنجشنبه 11 شهریورماه سال 1395 10:59
تا کی ز جهان پرگزند اندیشی تا چند ز جان مستمند اندیشی این کز تو توان ستد همین کالبد است در مزبله گو مباش چند اندیشی ((رضیالدین آرتیمانی))
-
من هرگز چیز دندان گیــری از ایـــــن جهـــــــان نخواسته ام
چهارشنبه 10 شهریورماه سال 1395 11:18
من هرگز چیز دندان گیــری از ایـــــن جهـــــــان نخواسته ام فقط گاهــــــی فرصتــــــی کوتـــــــاه تــــــا بــــــه یـــــاد آورم زندگـــــــــــــــی تا کجـــــــا مـــــــی تواند زندگـــــــــــی باشد همین است که من هیچ نخواسته ام از این جهان جز اندکــــــی آرامش ، بلکه برگـــردم پیش خـــــــــــــودم و به یاد...
-
چقدر پر می کشد دلم به هوای تو
سهشنبه 9 شهریورماه سال 1395 11:05
چقدر پر می کشد دلم به هوای تو انگار تمام پرنده های جهان در قلبم آشیانه کرده اند ((مرضیه عطایی))
-
دنیا قانون عجیبی دارد..
دوشنبه 8 شهریورماه سال 1395 10:45
-
تا در سر من نشئه ی دیوانه شدن بود
یکشنبه 7 شهریورماه سال 1395 10:48
تا در سر من نشئه ی دیوانه شدن بود هر روزِ من از خانه به میخانه شدن بود یا سرخی سیبِ تو از آن جاذبه افتاد؟ یا در سر من پرسش فرزانه شدن بود! یک بار نهان از همگان دل به تو بستیم این عشق نه شایسته ی افسانه شدن بود ای کلبه ی متروک فرو ریخته بر خویش ویرانه شدن چاره ی بیگانه شدن بود؟! مگذار از ابریشم من حلّه ببافند در پیله ی...
-
خبر اینکه
شنبه 6 شهریورماه سال 1395 10:38
خبر اینکه: لبریز بارانم امروز خبر اینکه: دلتنگِ دلتنگِ دلتنگ خبر اینکه: ... باید بیایی سید علی میرافضلی
-
این که جز عشق هیچ نیست
جمعه 5 شهریورماه سال 1395 10:19
این که جز عشق هیچ نیست تنها چیزیست که از عشق می دانیم همین کافیست بارِ کشتی باید به قدرِ گنجایشِ آن باشد. "امیلی دیکنسون"
-
حضور خدا
پنجشنبه 4 شهریورماه سال 1395 10:32
-
من به این جمله نمی اندیشم
چهارشنبه 3 شهریورماه سال 1395 10:55
من مناجات درختان را هنگام سحر رقص عطر گل یخ را با باد نفس پاک شقایق را در سینه کوه صحبت چلچله ها را با صب ح بغض پاینده هستی را در گندم زار گردش رنگ و طراوت را در گونه گل همه را میشنوم می بینم من به این جمله نمی اندیشم به تو می اندیشم ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تو می اندیشم همه وقت همه جا من به هر حال که باشم به تو...
-
چیست این باران که دلخواه من است ؟
سهشنبه 2 شهریورماه سال 1395 10:59
چیست این باران که دلخواه من است ؟ زیر چتر او روانم روشن است . چشم دل وا می کنم قصه یک قطره باران را تماشا می کنم : در فضا، همچو من در چاه تنهائی رها، می زند در موج حیرت دست و پا، خود نمی داند که می افتد کجا ! در زمین، همزبانانی ظریف و نازنین، می دهند از مهربانی جا به هم، تا بپیوندند چون دریا به هم ! قطره ها چشم...