ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
نمی دانم...
نمی دانم در جشن کدام گرگ
به رقص روباه در خون غلتیده
به تماشا باید نشست؟
از کاشت کدام رنج
با زخم آخرین دشمن باید زیست؟
با شخم بر کدام ذهن
عشق درو باید کرد؟
کم لطفی است اگر
شبی که تابه صبح گورها کندیم
از کشتار خود حرف نزدیم
ما که بره ها سر بردیم
با چوپان و گرگ های گریان
مغزهای وجدان بریان کردیم
هرگز خواب نبودیم
با فریاد و لگد بیدار نشدیم
حتی آن روز که خونریزی کردیم
ما مبتلا بودیم
مدت ها گزیده شدیم
دلبسته قلاب ماهیگیریم
وابسته به تماشای کوسه بودیم
فاطمه زهرا یزدانی کچویی