ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
جرأت کنید رو راست باشید
جرأت کنید زشت باشید
خود را همان که هست نشان دهید
این بزک تهوع انگیز دو رویی را از چهره ی روح خود پاک کنید
و با آب بشویید
دلبری کردنو از شاملو یاد بگیرید که
به آیداش میگه:
«کوچکترین لبخند تو مرا از همه ی بدبختی ها نجات میدهد»
حالا...هر چقدر از
شیرینی عشق بگویی،
من آدمی را به یاد می آورم..
که به اندوه چشم های من
میخندید!
به جناب عشق گفتم :
تو بیا دوای ما باش
که به پاسخم بگفتا :
تو بمان و مبتلا باش
ز غـــــم تقاضا ڪرده ام ،
ازخــود گریزانت ڪند
هـــــرگـــــز مبادا غصہ اے ،
ســــر در گریبانت ڪند
از ترسِ نامحرم تو را
در سینہ پنهان مے ڪنم
درهاے قلبــــــــم بستہ شد ،
تا خوب پنهانت ڪند
از این شب وحشے نترس ،
مــن با تو هستم نازنیـــــن
با ماه صحبت مے ڪنم ،
مهتاب مهمانت ڪند
گفتے هوایے مےشوے
وقتے ڪہ باران مے زند
با ابر صحبت مے ڪنم
تا بوسہ بارانت ڪند
از مرگ صحبت ڪردے و
گفتے ڪہ مے ترسے از آن
با مرگ صحبت ڪرده ام
من را به قربانت ڪند