ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
شب یلدا، چه شور وباصفابود
کوهایش سپید،سرماوصدا بود
شب یلدا شبِ، عشق ودور هم بود
کُرسی بادورهمی اش، زیبا ورفاه بود
شب یلدا دِرازو، پُرزقصّه ورهابود
تولد عیسی هم، درشبِ یلدا بود
پدرو مادربزرگ، بالب وخندان رو
آغوشش باز، دل هاشان باصفابود
لبو وتخمه شور،باقُل قُلِ سماور
دوربخار هیزمی ،حرارت دل با گرما بود
پدر بزرگ باشعرِحافظ ،وقصّه هایش
هیاهوی بچّه قدونیم قد باصفا بود
مادربزرگ وآشِ ، شبِ یلدایی اش
چِک چِک شیر سماور،آهنگش دوابود
حال بااین گرانی وتورم دُلاری
نخورده انار وپسته، شرم وحیا بود
فقط از آن شلوغی، قدونیم قد
ماندن مردُمی که ،قَدّاشان دولا بود
شبِ یلدا مانده با عجزِ هندوانش
آنکه آورداین سخن، گویا بیحیابود
ای (ولی )شعری بگو درشبِ یلدایی
نه گلایه، نه گریه ،خنده دریلدا بود
ولی الله قلی زاده
شب یلدا ، شب غم را شکستن
به یاد هم ، کنار هم نشستن
شب شادی ، شب از غم گذشتن
شب بخشش ، شب از هم گذشتن
یلدایتان مبارک
ناصر مهرابی
بوی یلدا را میشنوی؟
انتهای خیابان آذر…
باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان..
قراری طولانی به بلندای یک شب..
شب عشق بازی برگ و برف…
پاییز چمدان به دست ایستاده!
عزم رفتن دارد…
آسمان بغض کرده و میبارد.
خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر دوست داشتنیست…
کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز…
و… تمام میشود
پاییز، ای آبستن روزهای عاشقی،
رفتنت به خیر…
سفرت بی خطر
یلدای منی جان منی چشمه صفا شد
غوغای منی عمر منی چلّه رها شد
یلدا شب اسرار درازی که مدید است
گیسوی پریشان رخ بیدار تو وا شد
آجیل و اناری که به شب خورده شود هم
شه نامه بخوان فال به حافظ که نوا شد
کوک است نوایت که بخوانی غزلم را
(گل در بر و می در کف و معشوق) روا شد
این شعر سعیدا که غزل خوان شما بود
تقدیم به هر مست شب چلّه شما شد
سعید مصیبی