ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
هرچند باوفایی , در عشق با وَفاتر
از هرچه آشنا هست , هستی تو آشناتر
جانا به دلنوازی , دل بُرده ای دو چندان
امید هم همین است , باشی تو دِلرباتر
سبزی و با طراوت , چون دشت آرزوها
اردیبهشت چشمت , هر لحظه با صفاتر
دَردی از این چه بهتر , من مبتلای مِهرت
دانم در این محبّت , هستی تو مبتلاتر
گَرد ریا ندیدم , بَر رویِ همچو ماهَت
عاشق تَر از تو هستم , باشد که بی ریا تر
در کوچ باغ شعرم , چرخی بِزَن به شادی
با هرچه قید و بندیست , اَز من شوی رهاتر
چون کبک می خرامی , در جای جای فکرم
هر جلوه ی حضورت , از دیگری به جا تر
شرم و حیا که باشد , در ذات و در وجودت
دل را که می فریبی , هربار با حَیاتر
در گوشِ من به نجوا , گفتی که جان فدایت
این را بدان که هستم , من نیز جانفداتر
هادی استیری