یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به نسیم سپردم

به نسیم سپردم
گیسوانت را شانه زند
عذر خواست و گفت:
فرصت او کوتاه
و گیسوان تو بلند است..!

نزار قبانی

سرنوشتِ #تو آن است که محبوبِ من باشی

‏قدرک أنتِ فهو أن تکونی حبیبتی
ولن تهربی من هذا القدر أبداً...


سرنوشتِ #تو آن است که محبوبِ من باشی
و هرگز از این سرنوشت گریزَت نخواهد بود...

#نزار_قبانی

نپرس: که دوستم داری؟!

نپرس: که دوستم داری؟!
که داشتم و هنوز هم...
.
.
.
نزار_قبانی

بگذار دوستت بدارم

بگذار دوستت بدارم
تا از اندوهِ بی‌کرانِ درونم
رهایی یابم.
تا از روزگار زشتی و تاریکی برَهَم.
بگذار دمی
در بسترِ دستانت بیارامم.
ای شیرین‌ترین آفریده‌ها!
با عشق می‌توانم
هندسه‌ی جهان را دگرگون کنم،
می‌توانم در برابرِ این پریشانی
تاب آورم...

نزار قبانی

راه حلی داری؟

راه حلی داری؟

راه نجاتی ...

برای کشتی شکسته ای که

نه غرق می شود،

نه نجات پیدا می کند ؟؟

((نزار قبانی))

نفس بکش ...

نفس بکش ...
عمیق...
آرام ...
شادمان
بگو غم رد شود ...
که قلبت ...
آرامگاه اندوه نیست ...


#نزار_قبانی

همه‌ی ... آنهایی ... که مرا ... می‌شناسند...

همه‌ی ...
آنهایی ...
که مرا ...
می‌شناسند...
می‌دانند ...
چه آدم ...
حسودی هستم ؛
و همه‌ی آنهایی که تو را می‌شناسند ...
لعنت به همه آنهایی که تو را می‌شناسند !

#نزار_قبانی

کسی هست،

کسی هست،
که در سکوت دوستت می‌دارد،
در سکوت احترامت می‌کند،
و میان خودش و جان‌اش
تو را آرزو می‌کند،
دور می‌شود،
وقتی می‌بیند که تو با دیگری سرگرمی؛
غرورش او را از نزدیک شدن به تو باز می‌دارد،
و به عشق بسنده می‌کند،
به خاطر عشق...