ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
. یکی را میشناسم نان ندارد، آبرو دارد
. یکی هم کار خیرش شر شد از بس هایوهو دارد
. بگو به سنگِ پای شهر قزوین عاقبت کم کرد
. صدا سیمای ما روی تو را از بس که رو دارد
. به یاد آن سلبریتیِ دور از فقر افتادم
. که دلخوش بود لایْوِ زندهاش صد کا ویو دارد
. تصوّر کن شعورِ آن فقیری را که میبیند
. پس از در باز کردن پُشت در استودیو دارد
. به ما فُرم خوداظهاری نمیدادند بهتر بود
. مگر احوالِ این درمانده مردم پُرسوجو دارد!؟
. از این شوآف ها ایکاش دیگر دست برداری
. تو شاید آبرو اصلاً نداری شیخ ..، او دارد!!
. سکوتِ بینوایان از رضایت نیست از درد است
. تصوّر کن کسی لال است و بُغضی در گلو دارد!
. شاعر . . مهدی_خداپرست
بوسـه ای دزده ام قاضی مــرا محکوم کــرد
گفت بگذارش همانجایی که دزدی کرده ای !
گشتم براى شعرِ حال خودم در پىِ ردیف
بهتر از این نبود که "حالم ردیف نیست" .....!
مهدى خداپرست