یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ببخشید جسارت است،

ببخشید
جسارت است،
دلم می خواهد گاهی
به جایِ گفتنِ
دوستت دارمت،
بیندازم دستم را
به دورِ گردنت


مروت خیری

می دانستم

می دانستم
دل
به تو دادن
غلط است,
باید اما
همچون یک کودک
میسوخت دستم
تا بدانم
آتش را

مروت خیری

نمی آیی ؟؟

نمی آیی ؟؟
بهار است
فصلِ رسیدن


مروت خیری

همه چیز را به هم دیگر پس دادیم

همه چیز را
به هم دیگر
پس دادیم
همه چیز را،
دیگر چیزی
بینِ ما نمانده است
جز " دوستت دارم"
که آن را من
دور از چشم تو
هنوز نگه داشته ام


مروت خیری

این تقلا کردنم بیهوده است,

این تقلا کردنم
بیهوده است,
نمی‌گذارد بهار
دوستت دارم را
در دلم
پنهان کنم.


مروت خیری

گاهی یادت می اید و

گاهی یادت
می اید و
چنان در برم میگیرد
که جان از تنم
دور میگردد


مروت خیری

اگر روزی چیزی,آورد منو یادت

اگر روزی
چیزی,آورد منو یادت
بدان
من اینجا
هنوز
تو را دوست دارم
بی حضورت...

مروت خیری

پیش از این ساکن بود,

پیش از این
ساکن بود,
دید که ما
شروع به
عشق ورزیدن کرده ایم
شتاب گرفت, زندگی


مروت خیری