ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ترکیب، به تضمین و غزل ترجیح دادم....
گاهی، به خودم امید دادم....
صد عبرت تلخ، به لحن شیرین دادم....
در هر گذر از ره، هزاران ایست دادم....
گوشت به صدایم کور، دستم تکان دادم....
آنکه کوفتم، به سندان شد و حرف پایان دادم........
علی اصغر محمدی له بیدی
گُل که تاب آورد، کنار چوب و دیوار
ریشه اش محکم به دستانِ علی است
گَر که سوزانده دل و دستش عدو
درد، شکستِ استخوان نیست دوریِ علی است
چون، که پیش آید پدر پیشواز گل
غم فراق یار، شوق، دیدار نبی است .....
علی اصغر محمدی له بیدی
آن که سوزاند، همان آتش سرخ نیست؟
گرما به زمستان فکند، آتش سرخ نیست؟
پس چگونه، سوزانده مرا چشم سیاهت....
گرما زده بر دل، آن چشم سیاهت......
علی اصغر محمدی له بیدی
از سلامی که جوابش جان باشد، خسته ام......
از عیان خود نهان دگران، خسته ام.....
حال و احوال رسم ادب، ارث من است....
ذهن بیمار، علاجش خار بدستان من است.....
سخن کهنه چو گفتم، به دادم میرسد.......
راست باشی، میوه ی نارس بدستت میرسد......
علی اصغر محمدی له بیدی