یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به حسودان که بر من حسادت کنند

به حسودان که بر من حسادت کنند
دعا دارم از دل، به صد راستی و پند
خدایا، به هر آن‌کس که از بخت من
گرفتار کین است و پر دل‌گزند
چنان ده به او کامیابی و بخت
که از حسدش دور گردد زمن
به او آنچنان عزت و فتح ده
که چشمش نماند به راهی نژند
که در اوج شادی، به یاد آردم
نه از روی نفرت، نه با رنگ و بند


عطیه چک نژادیان

یکی هست در این عالم، ولی خاموش می‌ماند

یکی هست در این عالم، ولی خاموش می‌ماند
ولی در سینه‌ی او عشق تو پرجوش می‌ماند

سخن با تو نمی‌گوید، ولی در هر نفس بی‌شک
هزاران بار نامت بر دلش مدهوش می‌ماند

به چشمش رنگ دلتنگی، به لب خاموشی محض است
ولی در فکر تو هر لحظه‌ای، در جوش می‌ماند

نمی‌دانی چه آشوبی ز شوقت در دلش برپاست
یکی که در کنارت نیست، اما گوش می‌ماند

عطیه چک نژادیان

نادان شدن به کارِ جهان عینِ دانایی‌ست

نادان شدن به کارِ جهان عینِ دانایی‌ست
هر جا که زخم کاری‌ست، مرهم، شکیبایی‌ست
با خُردِ خام، خصم مشو، بر جهلشان مپیچ
در اوجِ قدرتت، نَبَود خشم، بینایی‌ست
بگذار تا گمان کنند از فهم، بی‌نصیب
این سادگی ز حکمت و رازِ توانایی‌ست
هر کس به کینه دوخت رهی، در بلا فتاد
آرام باش! صبر، همان فتحِ فردایی‌ست
دنیا دو روزه بیش نَبُوَد، خنده زن به چرخ
این جرعه از سکوت، شرابِ مسیحایی‌ست

عطیه چک نژادیان