یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

با هر نگاه یار به چِشم ، جا نمی شود

با هر نگاه یار به چِشم ، جا نمی شود
عاشق نباشی ، عشق پیدا نمی شود
پروانه دور شمع با عشق و جان بسوخت
ور نه ، به هر کسی که ، پَر، وا نمی شود
در دیده ی عاشق به معشوق نگاه کن
هر زیبا رُخی به دیده که ، زیبا نمی شود

دردی که از عشقِ معشوق به جان رسد
با هـر نسـخه ای مداوا نمی شود
در عشق و عاشقی ، جان ها فدا شده
هر عاشقی به مجنون که ، لیلا نمی شود
عاشق نبوده ای که بِفَهمی چه می کشم
احساس عشق بدان، به تماشا نمی شود
(علمی ) سعی کن ، با عشق غزل بگو
بی عشق ، هر غزلی ، معنا نمی شود


شاپور علمی

تو در این شهر زیبا گلِ زیبای منی

تو در این شهر زیبا گلِ زیبای منی
عَندلیبِ چمن و این دل شیدای منی
من در این شهر غریب و تک و بی کس هستم
تو فقط مونس جانِ دل تنهای منی

شاپور علمی