یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ای سجود باشکوه و ای نماز بی‌ نظیر

ای سجود باشکوه و ای نماز بی‌ نظیر
ای رکوع سربلند و ای قیام سر به‌ زیر

در هجوم بغض‌ها، ای صبورِ استوار
در میان تیرها، ای شکست‌ ناپذیر

شرع را تو رهنما، عقل را تو رهگشا
عشق را تو سرپناه، مرگ را تو دستگیر

فرش آستانه‌ات بوریایی از کَرَم
تخت پادشاهی‌ات، دستبافی از حصیر

اگر به خانه‌ی من آمدی به‌جای چراغ

اگر به خانه‌ی من آمدی به‌جای چراغ
دو شیشه ناز بیاور نیاز خواهد شد

سعید بیابانکی

هم دربه دری دارد هم خانه خرابی

هم دربه دری دارد هم خانه خرابی
عشق است و مزین به هنرهای زیادی

ﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻣﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﻣﺖ

ﺍﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻣﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﻣﺖ
ﺑﺮ ﺳﯿﻨﻪ ﻣﯽ ﻓﺸﺎﺭﻣﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﻣﺖ
ﺍﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻣﻦ ﮐﻪ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺍﯼ
ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﻣﯽ ﺷﻤﺎﺭﻣﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﻣﺖ
ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﺧﯿﺎﻝ ﺧﻮﺩﻡ ﭼﻮﻥ ﭼﺮﺍﻍ ﺍﺷﮏ
ﺑﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﻣﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﻣﺖ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﻬﺸﺘﯽ، ﺩﺭﺧﺖ ﺟﺎﻥ
ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺩﻝ ﺑﮑﺎﺭﻣﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﻣﺖ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﯼ ﺷﮑﻮﻓﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﭼﺘﺮ ﮔﻞ
ﺑﺮ ﺳﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺭﻣﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﺪﺍﺭﻣﺖ
‏ﺳﻌﯿﺪ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﮑﯽ

ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت

ای آنکه دوست دارمت اما ندارمت
بر سینه می فشارمت اما ندارمت

ای آسمان من که سراسر ستاره ای
تا صبح می شمارمت اما ندارمت

در عالم خیال خودم چون چراغ اشک

بر دیده می گذارمت اما ندارمت

می خواهم ای درخت بهشتی، درخت جان
در باغ دل بکارمت اما ندارمت

می خواهم ای شکوفه ترین مثل چتر گل
بر سر نگاه دارمت اما ندارمت

‫‏سعید بیابانکی

با من چه کرده است ببین بی ارادگی

با من چه کرده است ببین بی ارادگی
افتاده ام به دام تو ای گل به سادگی

جای ترنج،دست و دل از خود بریده ام
این است راز و رمز دل از دست دادگی

ای سرو! ذکر خیر تو را از درخت ها
افتادگی شنیده ام و ایستادگی


روحی زلال دارم و جانی زلال تر
آموختم از آینه ها صاف و سادگی

با سکّه ها بگو غزلم را رها کنند
شاعر کجا و تهمت اشراف زادگی ....



سعید بیابانکی

هـزار پند به گـوشـمٖ پـدر فشرد و نگفت

هـزار پند به گـوشـمٖ پـدر فشرد و نگفت

که عشق حادثه ای خانمان برانداز است


#سعید_بیابانکی_ــــــــــ

بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق

بگو هر آنچه دلت خواست را به حضرت عشق
چرا که سنگ صبور است و محرم راز است
ولی بدان که شکار عقاب خواهد شد
کبوتری که زیادی بلند پرواز است
سعید بیابانکی