یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بگذار که میان من و تو جنگ بماند

بگذار که میان من و تو جنگ بماند
این فاصله ها بین من تو فرسنگ بماند

گذشتم من از این فکر رسیدن به تو
بگذار که بین منو تو جنگ بماند

این دل در راه رسیدن به تو بی توجهی دید
خسته ام بگذار که این دل تنگ بماند


رفتم و از فکر رسیدن گذشتم
تو برو با او بگذار که دلت سنگ بماند

من نمی خواهم که تو دوباره بر گردی
حال می خواهم که بین منو تو جنگ بماند

وقتی رفتی و گذشتی من با تنهایی ساختم
بگذار که به یادم همان نیرنگ بماند


سجاد اوسیانی

یک روز می آید که تو ادعای عشق کنی

یک روز می آید که تو ادعای عشق کنی
من از تو بریدم تو استی که هوس عشق کنی

آن روز من از فکر رسیدن گذشتم
آن زمان است که تو فکر رسیدن کنی

عاشقت با خاطرات تو دیوانه شده
آن روز تو کم کم احساس دیوانه شدن کنی


عاشقت از خاطر تو به هر در که بود زد
آن زمان است که تو این در و آن در کنی

خسته و دلتنگ با گریه شب ها را صبح کنی
آن زمان است که ز دلتنگی من یاد کنی

آن زمان که از تو خسته و دلگیر شدم
هر شب و روز خودت را لعنت و نفرین کنی

سجاد اوسیانی