یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

من موج شدم شاید تو روزی ساحلم باشی

(روزی به دنیا آمدم)تا قاتلم باشی
من موج شدم شاید تو روزی ساحلم باشی

آماده کردم من خودم را تا شوی درمان
یک جور شد در آخرش تا مشکلم باشی

اما تو گویا آمدی من را زنی آتش
مشتی نمک بر زخم هایم در دلم باشی

حدیث شباهنگ

دوستت دارم ولی دیگر ندارم من توان

دوستت دارم ولی دیگر ندارم من توان
دوستت دارم عزیزم از خودم هم بیشتر

آخرش از ما بماند  ردّ صد ها آرزو
می‌رسد گویا عزیزم زور این غم بیشتر

خود بگو من تا چه حدی اشک ریزم جان من؟
اشک دارد ای خدا چشمانِ آدم بیشتر ؟

مات چشمانت شدم ؛مو را که دیگر وا نکن
آنقدر جانا نکن هی کیش و ماتم بیشتر

میروم اما عزیزم ریشه در قلبم زدی
دوستت دارم تو را هر لحظه،هردم بیشتر

در دلم هستی ولی از بس که لجبازی گلم
میکنی من را تو در رفتن مُصمّم بیشتر


حدیث شباهنگ

در میان همیشه مردن هام

در میان همیشه مردن هام
باز روز تولدم رسید
این دنیایی بود که میگفتید؟
حیف دردی که مادرم کشید!


حدیث شباهنگ

دلبری حیله ی آهوی به دام افتاده ست

دلبری حیله ی آهوی به دام افتاده ست
من که دیگر بلدم جان دلم ناز نکن

همه دیدند سرت جان و دل از بر دادم
عشق و احساس مرا لطف کن, اغماز نکن


تو اگر جان منی,مال منی ,عشق قشنگ
گره از زلف فرت در بن شب باز نکن

باورم هست به تو ای ماه به زیر افتاده
من که تسلیم شدم اینهمه اعجاز نکن


تو خودت مال منی ,پس غمتم مال منست
بی خودی وقت غمت دوری و افراز نکن

خواستم قبل تر از عشق یار و رفیقت بشوم
حرف دل را به کسی جز خودم ابراز نکن


من  که دانم که کم است هرچه ز وصفت گفتم
بیت آخر شده گل,مثنوی آغاز نکن

حدیث شباهنگ