ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
در دفتر شعر من صدا پنهان است
یک رود پر از ستاره در جریان است
من در سر خود ابر زیادی دارم
جیب کلمات من پر از باران است
جلیل صفر بیگی
ملوانی شوریده
خلبانی سر به هوا
شاعری عاشق
قصابی دل رحم
کارگری ساده…
آدمهای زیادی در من هستند
که عاشق هیچ کدامشان نیستی
جلیل صفر بیگی
باید می دانستم
سرانجام
تو را
از این جا خواهد برد
این جاده
که زیر پای تو نشسته بود.
(جلیل صفر بیگی)
عمریست شبانه روز لب هایت را ...
لب باز نکن هنوز لب هایت را ...
نه سیر نمی شوم به چندین بوسه
بر روی لبم بدوز لب هایت را!
جلیل صفربیگی
به تو فکر می کنم و
پشت فرمان ماشینم هستم
مردی به تو فکر می کندو
از خیابان رد...
چه تصادف قشنگی
جلیل صفر بیگی
بالشم پر در آورده برای موهات
خوابی که بغلم کرده
بوی تو را دارد
رویایت
تا چند خواب آنطرفتر را دیوانه کرده
بغلی کردهای مرا
رویایم را خیس میکنم!
جلیل صفر بیگی
ای قبلهی ابرهای بار آور تو
دریا به نماز ایستاده در تو
باران که گرفته است تسبیح به دست
دارد صلوات میفرستد بر تو