ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
هر بار که
از دور تو را می بینم
میخکوب میشوم .
فکر میکردم
تنها عاشقت منم . . .
در گوش
درخت های شهرمان
چه خوانده ای
که از جایشان
تکان نمی خورند . . .
او پلک میزد و
من قلم ،
و آدمهای اطرافم
شعر نوش جان میکردند . . .
انصاف یعنی
به زیر شعرهایم ،
کنار اسمم ،
عکس چشمان تو هم باشد .
#جبارفتاحی_رستا
چه زمستانیست
نبودنت، نداشتنت، ندیدنت.
و من
بی تو قندیل بستم در
این زمستان ِ همیشگی.
چاره ی این سوز و سرما،
تن پوش آغوش
و آفتاب نگاهیست.
در آغوشت نگاهم میکنیℳ؟
جبار فتاحی(رستا)
چه زمستانیست
نبودنت، نداشتنت، ندیدنت.
و من
بی تو قندیل بستم در
این زمستان ِ همیشگی.
چاره ی این سوز و سرما،
تن پوش آغوش
و آفتاب نگاهیست.
در آغوشت نگاهم میکنی؟
جبار فتاحی(رستا)
نیمکت های شهر را بردارید
من که بی تو
دل نشستن ندارمℳ
جبار فتاحی(رستا)
*نیمکت های شهر*
شناسنامه
دروغی بیش نیست ،
من سالها
بعد از تولدم
شبی
با
نگاه
تو
زاده شدم
#جبار_فتاحی_رستا
اگر مرگ آدمها
کار خداست . . .
پس چرا
شروع مردن من
از چشمان تو
آغاز شد ؟
نکند خدا
همان زیبایی چشمهای تو
بود و
من به اشتباه
مرگ هر شبم
را گردن دیگری انداختم
جبار فتاحی
دور ترین مکان،
جاییست که
"تو "
آنجا باشی و
من نباشم ،
دل من
همانجا
دوا میشود.
هرجا که هستی بمان ،
من دل را
به دست "تو" میرسانم.....
#جبارفتاحی_رستا