وقتی در مکزیک بودم ، از سرخپوستی پرسیدم چند سالش است و او گفت :
کوتاه زمانی دیگر شصت و پنج سال میشود که شروع به مردن کردهام !
منظورش را نفهمیدم ؛ و گفت در آنجا همه همینطوری سنشان را میگویند ،
آدم از لحظهای که به دنیا میآید شروع به مردن میکند ...