ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
یافتن تو،
بزرگ ترین پیروزی زندگی من بود.
این را به تو تنها
اعتراف نمی کنم،
بلکه با صدای بلند
با فریاد همه جا گفتهام...
احمدشاملو
گاه می اندیشم ،
چنان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم ،
همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم و باران ...
"احمد شاملو"
در کنار تو خود را من
کودکانه در جامهی نودوزِ نوروزیِ خویش مییابم
در آن سالیانِ گم ، که زشتند
چرا که خطوط اندام تو را به یاد ندارند!
((احمد شاملو))
هی!
شاعر!
هی!
سرخی، سرخی است :
لبها و زخمها
لیکن لبان یار تو را خنده هر زمان
دندان نما کند
زان پیشتر که بیند آن را
چشم علیل تو
چون "رشته ای ز لولو تر بر گل انار"،
آید یکی جراحت خونین مرا به چشم
کاندر میان آن پیداست استخوان
احمد_شاملو
تو باد و شکوفه و میوه ای
ای همه ی فصولِ من
ای آسمان و درخت
باغ من
گل و زنبور و کندوی من
با زمزمه ی تو
اکنون رخت به گستره ی خوابی خواهم کشید
که تنها رویای آن
تویی
احمد شاملو
تا هنگامی که
هنوز کلماتی دارم
تا عشق خود را به تو ابراز کنم،
زندهام...
به این زندگی دل بستهام
و آن را روز به روز
پُربارتر میخواهم...!!
احمد شاملو