یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

عمو جان نوروز سلام

عمو جان نوروز سلام
خبرت دارم ،داری میای .
گل های اطلسی باغچه خبر دادن میای.
ولی امسال کمی غصه به دل .
از گرونیا تو سال سخت گشتی خجل .
بچه ها منتظرن ،عمو نوروز بیاد
عموی بچه های ایرونه .
امید بزرگترا میمونه .
قدر عید خودشم رو،چه خوب میدونه .
پس باخودش، رخت لباسم میاره .
هر کسی کفش بخواد ، شماره پاشم میدونه .
باباهم رسم ورسومت میدونن .
قول نوروز به رخت و لباس وسور ساتش
از قبل میخونن .
ولی دستای خالی ،شرمی به چشما میرونه .
بچه های عاقلم به درک بالا رسیدن.
همه با هم میخونن .
عمو نوروز بیا،مثل هر سال بیا .
تازه کنیم شرح وفا .
غمها روخاکِ توی باغچه کنیم .
شادی رو طاقچه کنیم .
با خودت بهار بیار ،با سبدی گل به جلو
امیدی به سال نو
به سفره ها بکن ولو
بیا با هم تو بهار سُوروری به پا کنیم .
آلاچیقی از گل سوسن ونسرین بزنیم .
بلبلان را زقفس رها به عطر گلها ببریم .
وامید بهتر به بلندای قرون بر دل آئین بکاریم .


احمدرضاآزاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد